رساله نكاحيه

سيد محمدحسين حسيني طهراني؛ اشراف: موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلامی

نسخه متنی -صفحه : 298/ 20
نمايش فراداده

انسان‌ براي‌ فرار از قتل‌ شديدتر، نميتواند اختياراً دست‌ به‌ انتحار خفيف‌تر بزند. اگر دشمن‌، انسان‌ را در اطاقي‌ محبوس‌ نموده‌ است‌ و ميخواهد انسان‌ را در دريا و رودخانه‌ غرق‌ كند، انسان‌ حقّ ندارد شير گاز اطاق‌ را باز كرده‌ و خودش‌ را به‌ استنشاق‌ گاز مسموم‌ هلاك‌ كند؛ گرچه‌ اين‌ عمل‌ نسبت‌ به‌ غرق‌ شدن‌ آسانتر باشد.

لشكريان‌ مسلمان‌ كه‌ دركشتي‌ نشسته‌ وآماده‌ نبرد و جنگ‌ با كفّارند، اگر كفّار كشتي‌ آنان‌ را با نفت‌ و بنزين‌، و يا پرتاب‌ موشك‌، و يا سائر آلات‌ مُحرِقه‌ آتش‌ بزنند، و مسلمين‌ سوختن‌ و آتش‌ گرفتن‌ خود را در برابر ديدگان‌ خود همچون‌ آفتاب‌ روشن‌ ببينند، حقّ ندارند براي‌ فرار از سوختگي‌، خود را به‌ دريا پرتاب‌ كنند و غرق‌ شدن‌ را اختيار نموده‌ و به‌ دست‌ خود بدينگونه‌ جان‌ سپرند.

اگر مريضي‌ مبتلا به‌ بعضي‌ از امراض‌ مهلكه‌ و صعب‌ شده‌ است‌، مانند بعضي‌ از اقسام‌ سرطان‌ كه‌ حقّاً حيات‌ براي‌ او جز تلخي‌ چيزي‌ نيست‌، حقّ ندارد انتحار كند؛ و به‌ دوست‌ پزشك‌ معالج‌ و يا به‌ پرستار رفيق‌ و صميمي‌اش‌ توصيه‌ كند تا زودتر از اجل‌ طبيعي‌ موعود و مرگ‌ معهود، وي‌ را با تزريق‌ راحت‌ كند. اينها همه‌ قتل‌ نفس‌ است‌؛ و حرام‌ و ممنوع.

سرّ حرمت‌ انتحار و خودكشي‌ در اسلام‌

و سرّش‌ آنست‌ كه‌: انسان‌ مالك‌ خودش‌ نيست‌ تا بتواند در حيات‌ و ممات‌ خود، خودش‌ تصميم‌ بگيرد. مالك‌ انسان‌، و خالق‌ او، و ربِّ او، و مُحيي‌ و مُميت‌ او، خداوند است‌ عزّوجلّ؛ و او تمام‌ اين‌ طرق‌ از كشتن‌ را به‌ روي‌ او بسته‌ است‌. و او بايد صد در صد، در صددِ ادامه‌ حيات‌ و تأمين‌ عمر باشد؛ تا جائيكه‌ مرگ‌، خودش‌ به‌ سراغ‌ او بيايد.