رساله نكاحيه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و سرّ اين مطلب آنست كه: انسان و حقيقت او، و موجوديّت او به بدن او
نيست تا خودش اختيار رها كردن آنرا داشته باشد؛ واقعيّت و حقيقتِ وي نفس ناطقه و روح اوست، و آنهم با مُردن از بين نميرود. فلهذا تا وقتي كه به كمال خود نرسيده است بايد در دنيا بماند گرچه تحمّل مشكلات و مصائب را بكند، و چه بسا اين مصائب نيز موجب كمال روحي وي خواهد شد. و انتحار، دست زدن به مرگ قبل از وقوع است، و ميوه نارسيده را از درخت چيدن، و قبل از فعليّت، در نطفه استعداد و قابليّت، نفس ناطقه را از بدن بيرون كشيدن و خلع لباس نمودن.بر اين اساس است كه در ميان مسلمانان انتحار ابداً ديده نميشود؛ و اگر در ميانِ سالي، يكي دو فقره اتّفاق افتد ناشي از جهل آنان به مسأله و گمان خلاص از اين دنيا و رنجها و آلام و مصائب آن بوده است؛ غافل از آنكه آتش جهنّم از اين رنجها و آلام شديدتر و سوزانندهتر و گدازندهتر است.امّا در ممالك كفر بالاخصّ در اروپا و آمريكا، به قدري شيوع دارد كه در هر روز رقم مُعْتَنابِهي از متوفّيات شهرها را تشكيل ميدهد. آنها دراثر برخورد با ناملايمي دست به انتحار ميزنند.فلهذا بر اين اصل، بسيار ضعيف الإراده و كمتحمّل هستند. قدرت تحمّل مشكلات امراض صَعْبه، و اختلافات شديد زن و شوهري و همسايگي، و فقر و كم بضاعتي، و مردود شدن در امتحانات نهائي و كنكورها و غير ذلك را ندارند؛ به مجرّد وقوع بعضي ازاين رويدادها دست به خودكشي ميزنند.كراراً شنيدهام: در انگلستان كه مردم محروم آن، در سال روي آفتاب را كمتر ميبينند، و اغلب أوقات آن جزيره كوچك، بواسطه سواحل دريائي گرفتار غَيم و ابرهاي غليظ و هواي شرجي و كنار دريائي است، براي گردش و تفريح و رفتن به بيرون شهر، روزهاي نادر آفتابي بسيار مرغوب و مطلوب است. و روزي كه خورشيد طلوع كند، گويا حيات نويني گرفتهاند؛ در اين صورت اگر جوانان آنجا با هم وعده تفريح و بيرون رفتن در روز معهود آفتابي را