تشكيل دولت قدرتمند، بدون زيادي جمعيّت از أفراد خود و از مهاجرين، محال است
2 ـ نقش كمّيّت آحاد يك ملّت در قدرت سياسي ـ نظامي كشور
اگر دنياي كنوني، دنياي قدرت است و هر كشور يا بلوكي كه قدرتمندتر از همه باشد، زمينه بيشتري براي سلطه سياسي و اقتصادي دارد ؛ و اگر تعداد جمعيّت يكي از عناصر تشكيل دهنده قدرت است بايد نتيجه گرفت كه استكبار اقتصادي و سياسي دنيا براي جلوگيري از افزايش قدرت جامعه از نظر سياسي، اقتصادي در صدد است كه از تعداد نيروهاي كمّي كشور بكاهد، بخصوص آنكه جنگ تحميلي و تلاشهاي خارق العادة نسل انقلابي جامعه ما به استكبار سياسي و اقتصادي ثابت كردهاست كه اين قدرت انسان است كه بر تكنولوژي و تمدّن غرب حاكميّت دارد. پس بايد به هر طريق كه شدهاست جلوي ازدياد اين نسل انقلابي گرفته شود.بهمين دليل با مطرح شدن تئوريهاي مسخرهاي همچون كنترل جمعيّت در صدد دست يافتن بر اين اهداف سياسي خود بر آمده است.وانگهي اگر ما در صدد ايجاد ايراني اسلامي، قويّ و كارآمد سياسي، اقتصادي، نظامي هستيم و اگر ما به دنبال ايجاد يك ابرقدرت سياسي از كشورهاي اسلامي ميباشيم، و اگر ما بدنبال فتح دنيا و ايجاد حكومت واحد جهاني هستيم ؛ آيا اين بدون جمعيّت فراوان و توازن نفري امكان پذير است ؟!آيا دفع تهاجمات و فشارهاي سياسي، نظامي، اقتصادي دنياي استكباري از انقلاب و كشور بدون توان و نيروي فردي و جمعيّتي امكان دارد ؟!آيا امكان دارد كه كشوري با تعداد محدود، به ابر قدرت سياسي و اقتصادي و نظامي تبديل شود ؟!!3 ـ طرد و اخراج مهاجرين انقلابي مسلمان از كشور
از آنجائيكه يكي از عوامل مهمّ در ازدياد جمعيّت يك كشور ميتواند رشد مهاجرت اتباع خارجي آن باشد ؛ بنابراين بطور يقين يكي از سياستگذاريهاي كنترل جمعيّت، مانعيّت از ورود آنها، و اخراج بيقيد و شرط آنها از كشور، و يامحصور نمودن آنها د اردوگاهها و... است.