غاية الامر در «نور ملكوت» چون بحث فقط در بالا بودن ارزش و كثرت اولاد است آن عبارت آمده است ؛ و در «ترجمه رساله بديعه» چون بحث در مقدار وسعت علوم و وظائف زن مسلمان است اين عبارت آمده است.
بدون در نظر گرفتن صدر و ذيل و قرائن كلام ، نميتوان آنرا تضعيف نمود
مرد ناقد نبايد از مجموع كلام چشم بپوشد ، و صدر و ذيل آنرا درهم بياميزد ، و عبارات و قرائن و شواهد دالّه بر مراد را ناديده بگيرد ؛ آنگاه از اطلاق، گفتاري سوء استفاده كند و فوراً در صدد تضعيف و تزييف و نقد آن برآيد !باري ! اينها همه بحث ما در پاسخ اوّل به ايشان كه در مرحله ايراد بر حقير قرار گرفته بود ، بوده است.ناقد كلام علامه بايد وارد بحث شود نه آنكه فقط بگويد: اينكه درست نيست !
و امّا بحث دوّم كه در مرحله ايراد بر حضرت استاد علامه قدّس الله سرّه قرار گرفته است و عبارت ايشان را از تفسيرحكايت نمودهاند كه: «روش پسنديده در زندگي زن در اسلام ، آنست كه به اداره امور داخلي و تربيت فرزندان مشغول باشد. اين شيوه گرچه واجب نيست ، امّا ترويج و ترغيب استحبابي موجب نگاهداشت اين سنّت شدهاست.»آنگاه فقط به اينگونه اشكال كردهاند كه: «اين ديدگاه به اتّكاي آيات و رواياتي به اين نتيجه و جمعبندي رو آورده است. از آن جمله ، تكليف الهي در آيه سوره أحزاب: «وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ» ] را [ عامّ گرفتهاند ؛ و آن را به معني خانهنشين تفسير كردهاند ؛ و تمامي زنان را (و نه فقط زنان پيامبر) مكلّف به آن دستور دانستهاند.» (و اين عبارات حقير است در «ترجمه رساله بديعه» ص218)
پاسخ ايشان اينست كه: آري ، نظريّه اسلام و قرآن درباره زنان همان نظريّه علامه است ؛ و گفتار حقير هم متّخذ از قرآن و سنّت است. شما اگر توان آنرا داريد بايد بطور تفصيل وارد بحث شويد ، و همانطور كه حضرت علامه بطور مشروح از ادلّه ، مطالب و نتيجهگيري خودشان را بيان كردهاند ، شما هم