بيان علاّمه طباطبائي در تفسير آيه: وَ إِذَا الْمَوْءُ و دَةُ سُئِلَتْ
و علمه طباطبائي مُدّ ظلُّه فرمودهاند: عادت عرب اين بود كه دختران را بواسطه فرار از عار و ننگ زنده دفن ميكردند؛ همانطور كه كريمه شريفه قرآن بر آن دلالت دارد، آنجا كه گفتهاست:وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالاُنثَي ظَلَّ وَجْهُهُ و مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ * يَتَوَ'رَي مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُو عَلَي هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُو فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ. [22]«و چون به يكي از اعراب جاهلي بشارت و خبر داده ميشد كه زنش دختري زائيده است، از شدّت غيظ و غضب چهرهاش سياه ميشد. و از بدي اين بشارت و نگراني اين خبر، از ميان قوم خودش متواري ميشد؛ و در انديشه ميرفت كه با اين دختر چه كند؟ آيا با قبول پستي و ذلّت و خواري او را نگهداري كند، و يا آنكه او را در زير خاك پنهان نمايد؟ آگاه باش كه بد حكمي است كه آنها مينمودند.»و مورد خطاب و مؤاخذه از اين عمل در گفتار خداوند: وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ پدر اين دختر است كه اين جنايت را بر وي نموده است، و او بايد از عهده محاكمه و انتقام بر آيد. و ليكن مورد پرسش و بازپرس را در اين آيه، خود مَوْءُودَة خوانده است و از سبب كشته شدن او سؤال شده است؛ تا با نوعي از كنايه و تعريض و توبيخ، سبب كشته شدن او را دريابد و قاتل را توبيخ كند؛ و اين نوع از گفتار توطئه و مقدّمهاي باشد كه وي از خداوند بخواهد كه حقّ او را كاملاً از قاتلش (كه پدر اوست) بگيرد و از وي درباره جرم و جنايتي كه مرتكب شده است بازخواست نمايد. [23]