مشكل جهان سوّم نداشتن حكّام بصير و عادل است، نه فزوني جمعيّت و شرائط اقليمي
جهان سوّم نيازمند ايدئولوژي اسلام ميباشد
از مجموع بررسيهاي فوق كه در اين بحث آورديم، در مييابيم كه مبارزات جهان سوّم با كشورهاي پيشرفته، بايد در قالب خصوص ايدئولوژي اسلام شكل گيرد تا بتواند به نحوه صحيح، اجتماع را بحركت آورد و دست متجاوزين و ستمگران و ظالمان را كوتاه گرداند. و ابداً اشكال، مسأله فزوني جمعيّت نيست، و نيز شرائط اقليمي و منطقهاي در آن دخالت ندارند. فقط و فقط نداشتن حُكّام بصير و عادل و دلسوز بودهاست كه با ستمكاران سازش نموده، و ملّت را گوسفندوار از دم تيغ آنان ميگذرانيدهاند.دوكاسترو در كتاب «انسان گرسنه» ص 353 تحت عنوان « شرائط اقليمي، يك بهانه بيپايه» مينويسد: «مسأله به اندازهاي از شرائط اقليمي جداست كه حتّي در نواحي مافوق حارّه با دستجاتي برخورد ميكنيم كه شرائط تغذيهشان بمراتب از سكنه افريقاي استوائي و گرمسير بدتر است. و اين امر در مورد اتّحاديّه جنوب افريقا و سرزمينهاي انگليسي افريقاي جنوبي بازوتولند، بچوآنالند، و سوازيلند صدق ميكند.»و سپس در ص 355 مينويسد: «گرسنگي در اتّحاديّه جنوب آفريقا بقدري بوده است كه از يازده هزار شاگرد كه مورد معاينه قرار گرفتند، هشتاد و چهار درصد آنها روزانه فقط يكبار خوراك ميخوردند، چهارده و نُه دهم درصد آنها دوبار، و فقط شش درصد آنها سه بار خوراك ميخوردند.»و در ص 355 نيز اشاره به گرسنگي در مستعمرههاي انگليس در جنوب دور مينمايد و مينويسد:«سكنه بازوتلند چنان به سرعت افزايش مييابد كه نظير آن در آفريقا كمتر يافت ميشود. در طيّ چهل سال اخير اين جمعيّت صد در صد اضافه شدهاست. و اين واقعيّتي است كه بارديگر نظريّه ما را دائر بر اينكه گرسنگييكي از عوامل تراكم جمعيّت است تأييد ميكند.»