اگر منظور خدمت بود، بايد در طبقه مرفّه أمر به تكثير فرزندان مينمودند
سؤال دوّم: اگر منظوراز اينگونه خدمت، قطع نسل عموم نباشد، ميبايستي ميان طبقه متمكّنين و ثروتمنداني كه قادر بر گرفتن چهار مخدّره جليله و آوردن فرزندان بسيار از هر كدامشان هستند، و ميان طبقه مستمندان و زحمتكشان و رعايائي كه بر يك زن گرفتن و اولاد قليلي، بيشتر تمكّن ندارند، فرق گذارد ! مثلاً مردان قدرتمند كه به آساني از عهده مخارج بيست فرزند بر ميآيند را تكليف بدان نمود تا ميزان ترازو واژگون نگردد، و عدالت در هر حال و در همه طبقات محفوظ بماند.بسياري از طبقه مهندسان و دكتران ميباشند كه هريك داراي خانههاي بسيار وسيع و داراي اشكوبهاي متعدّد و بزرگ هستند و معذلك همه خالي است. زيرا آنها فقط 2 يا 3 اولاد دارند و بواسطه جلوگيري از تكثير اين رحمت الهيّه دست به افزايش نزدهاند ؛ و اولادشان بزرگ شده، يا به دبيرستان و دانشكده رسيده و يا در خارج زندگي مينمايند.