بسيج امّت در جهت مطلوب، وظيفه حكومت اسلام است
مرقوم فرمودهاند: «گروهي در پاسخ ميگويند: ما امكانات بالقوّه زياد داريم ؛ اگر آن امكانات بسيج شود نه تنها جوابگوي افزايش جمعيّت است، بلكه عقب ماندگيها را نيز جبران ميكند.ولي سؤال ميشود: چه كسي بايد اين امكانات را بسيج كند ؟! و آيا اصولاً بسيج اين امكانات لااقلّ در شرائط فعلي عملي هست يا نيست ؟! فقط بايد تكيه بر شعار كنيم و جمعيّت مهار نشده راه خود را پيش گيرد و به جلو بتازد، و ما هم در پشت سر اين قافله لنگ لنگان در انتظار سرنوشت حركت كنيم؟!كسي جواب روشني در مقابل اين سؤالها نميدهد.»عرض ميشود: اين بر عهده حكومت اسلام است كه بايد از وزارت حِسْبَه و وزارت امر به معروف و نهي از منكر و از بيت المال مدد بگيرد و قيام و اقدام بر اينكار در وضع فعلي بنمايد، و از مالتوس گرائي عطف عنان نمايد ؛ و بجاي بسيج بر كنترل جمعيّت و عقيم نمودن افراد امّت، اين اموال خطير را صرف در بهبود و بالفعل در آوردن قوا و استعدادها بكند. و اين بسيار سهل و آسان است. اين وظيفه وضع فعلي ؛ و امّا حكومت اسلام نبايد بگذارد وضع خطيري پيش بيايد. حقّ بود كه از پيشين زمان، روستائيان را به روستا بازگشت دهد، و در كشاورزي نمودن و دامداري كردن در زمينهاي حاصلخيز همّت بعمل آورد. اهتمام به صنعتي نمودن محض كشور، اين عواقب را در بر دارد.احكام اسلام دَفعي است نه رَفعي. يعني نميگذارد خطر وارد گردد ؛ نه اينكه پس از ورود خطر در صدد رفع و برداشتن آن برآيد. ميگويد: با مراعات بهداشتِ صحيح و كم خوردن مريض نشو ؛ نه پس از زياده خوري و عدم بهداشت چون مرض آمد به طبيب رجوع كن ! در خانه را ببند تا دزد وارد نشود ؛ نه در خانه را باز بگذار و پس از آمدن دزد او را تعقيب كن !