اين حرف ، سخن درستي نميباشد. چرا ؟ و به چه علّت ؟ و بكدام حكمت ؟
به علّت آنكه در وقت انقلاب ، منظور و مقصود دختر و پسر از تظاهرات و اجتماعات رسيدن به هدف و از ميان برداشتن كفر و آثار كفر تا پائين كشيدن مجسّمه طاغوت و امثاله بود. نه پسر توجّهي به دختر داشت ، و نه دختر به پسر. آنهم پسران ودخترانپاكدل و مؤمن و با تقوي.مانند اجتماعات آنها در مساجد و در طواف كعبه و در سعي ميان صفا و مروه كه مرد و زن با هم مجتمعند ؛ ميگويند ، ميخروشند ، و ميجوشند ؛ همه و همه متوجّه الله ميباشند و بس.لهذا ميبينيد كه چنان مردها در بعضي اوقات به زنها ميخورند ، و بدنهايشان تماسّ پيدا ميكند ، آنهم بدن لخت مردان در حال طواف ، و ابداً حسّ نميكنند كه اين اصابت از زن بود يا از مرد بود ؟! و يا اصلاً اصابتي صورت گرفت يا نگرفت ؟!براي آنكه نه مرد متوجّه هستي خودش است ، نه زن ؛ هر دو متوجّه به حقيقت واحده وجود و الله معبود ميباشند. آن متينگها و آن فريادها و آن درهم و برهمها چنين بوده است.