معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 132/ 128
نمايش فراداده

اين آيه مى‏گويد: زمين در ظرف دو روز آفريده شده يعنى در دو دوره و طى دو مرحله و روزيهاى زمين در ظرف چهار روز يعنى فصول چهارگـانه انـدازه‏گيرى شده است.
پس آنچه از اين آيات به دست مى‏آيد اين است كه اولاً: خلقت آسمان‏ها و زمين با اين وصف و شكلى كه امروز دارند از «عدم صرف» نبوده، بلكه وجود آنها مسبوق به يك ماده متشابه متراكم و گردهم آمده‏اى بوده كه خدا اجزاء آن را از هم جدا كرده و در دو برهه زمانى يعنى دو نوبت به صورت زمين درآورده و آسمان نيز به صورت دود (يا بخار) بوده و خدا آن را از هم باز كرده و در دو برهه زمانى به صورت هفت آسمان درآورده است.
ثانيا: اين موجودات زنده كه مى‏بينيم همگى از آب به وجود آمده‏اند و بنابراين مـاده زنـدگـى همـان ماده آب است.
با آنچه گفتيم معنى آيه مورد بحث واضح مى‏شود.
« ... هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّمواتِ وَالاَرْضَ فى سِتَّةِ اَيّامٍ...! » مراد از «خلق» كه در اين جا آمده همان گرد آوردن و جدا كردن و باز كردن اجزاء آسمان و زمين از ساير مواد مشـابه و مـتراكـمى است كـه با آن مخلوط بوده است.
اصل خلقت آسمان‏ها در ظرف دو روز (دوره) بوده و خلقت زمين هم در دو روز (دوره) انجام گرفته و از شش دوره دو دوره ديگر براى كارهاى ديگـر بـاقى مـى‏ماند. « وَ كـانَ عَـرْشُهُ عَلَى الْمآء ! » مـعناى اين جـمله ايـن است كه: عرش خـدا روزى كه آسمـان‏ها و زمـين را آفـريـد بر آب بـود.
تعبير قرار داشتن عرش خدا روى آب كنايه از آن است كه ملك خدا در آن روز بر اين آب كه ماده حيات است قرار گرفته بود. زيرا عرش ملك مظهر سلطنت اوست و استقرار عرش روى يك چيز يعنى قرار داشتن و ملك و سلطنت بر آن چيز. مراد از «استواء» بر ملـك نيـز در دست گـرفتـن ملـك و شـروع بـه تدبير ملك است.(1)
1- الميــزان ج 19، ص 240.

وحـدت مـاده اوليّـه آفرينش جانداران

« وَ اللّهُ خَلَقَ كُلَّ دابَّةٍ مِنْ ماءٍ ... ! » (45/نور)
« و خــدا همه جنبنـدگان را از آبى آفريده ... ! »
او تمامى جانداران را از آبى خلق مى‏كند و در عين حال وضع هر حيوانى با حيوان ديگر مختلف است، بعضى‏ها با شكم راه مى‏روند، مانند مارها و كرم‏ها و بعضى ديگر با دو پا راه مى‏روند مانند آدميان و مرغان و بعضى ديگر با چهار پا راه مى‏روند چون چهارپايان و درندگان و اگر به ذكر اين سه نوع اكتفا كرد براى اختصار بود و غرض هـم با ذكــر همين‏هـا تـأميـن مى‏شـد (و گـرنـه اختـلاف از حـد شمـار بيــرون است.)
جمله « يَخْلُقُ ما يَشاءُ ! » تعليل همين اختلافى است كه در جانداران گذشت كه چرا با يك ماده اين همه اختلاف پديد آمد، مى‏فرمايد: كه امر اين اختلاف بسته به مشيت خداست