معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 132/ 18
نمايش فراداده

تحققشان محتاج به اين است كه ذات قبل از تحقق آن صفات محقق فرض شود، مانند خالق و رازق بودن كه صفـات فعلـى هستنـد و اين گـونه صفـات زايد بر ذات و منتزع از مقام فعلند.
همچنين خلق و رحمت و مغفرت و ساير صفات و اسماء فعلى خدا كه بر خدا اطلاق مى‏شود و خدا به آن اسماء ناميده مى‏شود بدون اين كه خداوند به معانى آن‏ها متلبس باشد، چنان كه به حيات و قدرت و ساير صفات ذاتى متصف مى‏شود، چه اگر خداوند حقيقة متلبس به آن‏ها مى‏بود مى‏بايستى آن صفات، صفات ذاتى خدا باشند نه خارج از ذات، پس از اين نظر هم مى‏توان صفات خدا را به دو دسته تقسيم كرد: يكى صفات ذاتيّه و ديـگرى صفـات فعليّـه.
تقسيم ديگرى كه در صفات خدا هست، تقسيم به نفسيّت و اضافت است، آن صفتى كه معنايش هيچ اضافه‏اى به خارج از ذات ندارد صفات نفسى است مانند حيات و آن صفتى كه اضافه به خارج دارد صفت اضافى است و اين قسم دوم هم دو قسم است، زيرا بعضى از اين گونه صفات نفسى هستند و به خارج اضافه دارند آن‏ها را صفات نفسى ذات اضافه مى‏ناميم و بعضى ديگر صرفا اضافى‏اند مانند خالقيت و رازقيت كه امثــال آن را صفـــات اضـــافـى محــض نــام مـى‏گـذاريــم.(1)
1- المـيــزان ج 16، ص 265.

تعـداد اسمـاء حسنـى

« وَ لِلّهِ الاْسْـمآءُ الْـحُسْنى فَادْعُوهُ بِـها! » (180 / اعراف)
« براى خداست تمامى اسمايى كه بهترين اسماء است پس او را عبادت كنيد و با آن‏هـا به سويش توجه نماييد!»
در آيات كريمه قرآن دليلى كه دلالت كند بر عدد اسماء حسنى و آن را محدود سازد نيست. هر اسمى در عالم باشد كه از جهت معنا احسن اسماء بوده باشد آن اسم از آنِ خدا است، پس نمى‏توان اسماء حسنى را شمرده و به عدد معينى محدود كرد.
آن مـقـدارى كـه در خـود قـرآن آمـده صـد و بيست و هـفت اسـم اسـت:
الف - اِله، اَحَد، اول، آخر، اعلى، اكرم، اعلم، ارحم‏الراحمين، احكم‏الحاكمين، احسن‏الخالقين، اهل‏التقّوى، اهل‏المغفرة، اقرب، ابقى.
ب - بارى، باطن، بديع، بِرّ، بصير.
ت - تَـــــــوّاب.
ج - جبّار، جامع.
ح - حـكيـــم، حـليـــم، حَــىّ، حــق، حـميــد، حسيــب، حفيــظ، حَفـــىّ.
خ - خبير، خالق، خلاق، خير، خيرالماكرين، خيرالرازقين، خيرالفاصلين، خير