معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مـفهوم اسماء حـسنى


« وَ لِلّهِ الاْسْـمآءُ الْـحُسْنى فَادْعُوهُ بِـها! » (180 / اعراف)
« براى خداست تمامى اسمايى كه بهترين اسماء است پس او را عبادت كنيد و با آن‏هـا به سويش توجه نماييد!»
توصيف اسماء خدا به وصف «حُسْنى» دلالت مى‏كند بر اين كه مراد به اين اسماء، اسمايى است كه در آن‏ها معناى وصفى بوده باشد، مانند آن اسمايى كه جز بر ذات خداى‏تعالى دلالت ندارد، اگر چنين اسمايى در ميان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم داراى معناى وصفى، بلكه اسمى كه در معناى وصفى‏اش حسنى هم داشته باشد، باز هم نه هر اسمى كه در معناى وصفى‏اش حسن و كمال خوابيده باشد، بلكه آن اسمايى كه معناى وصفى‏اش وقتى با ذات خداى‏تعالى اعتبار شود به غير خود احسن هم باشد، بنا بر اين شجاع و عفيف هر چند از اسمايى هستند كه داراى معناى وصفى‏اند و هر چند در معناى وصفى آن‏ها حسن خوابيده لكن لايق به ساحت قدس خدا نيستند براى اين كه از يك خصوصيّت جسمانى خبر مى‏دهند.
لازمه اين كه اسمى از اسماء خدا بهترين اسماء باشد اين است كه بر يك معناى كمالى دلالت كند، آن هم كمالى كه مخلوط با نقص و يا عدم نباشد و اگر هم هست تفكيك مـعناى كـمالى از آن مـعناى نقـصى و عـدمى مـمكن بـاشـد.
« تنها براى خداست اسماء حسنى! » هر اسمى كه احسن در وجود باشد براى خدا بوده و احدى در آن با خدا شريك نيست. تنها براى خدا بودن آن‏ها معنايش اين است كه حقيقت اين معانى فقط و فقط براى خداست و كسى در آن‏ها با خدا شركت ندارد، مگر به هـمان مقدارى كه او تمليك به اراده و مشيّت خود كند.(1)
1- الـميزان ج 16، ص 250.


تقسيم‏ بندى صفات الهى


« وَ لِلّهِ الاْسْـمآءُ الْـحُسْنى فَادْعُوهُ بِـها! » (180 / اعراف)
« براى خداست تمامى اسمايى كه بهترين اسماء است پس او را عبادت كنيد و با آن‏هـا به سويش توجه نماييد!»
بعضى از صفات خدا صفاتى است كه معناى ثبوتى را افاده مى‏كند، از قبيل علم و حيات و اينها صفاتى هستند كه مشتمل بر معناى كمالند و بعضى ديگر آن صفاتى است كه معناى سلبى را افاده مى‏كند، مانند سبّوح و قدوس و ساير صفاتى كه خداى را منزه از نقايص مى‏سازد، پس از اين نظر مى‏توان صفات خدا را به دو دسته تقسيم كرد: يكى ثبــوتيّــه و يكى سلبيّــه.
پاره‏اى از صفات خدا آن صفاتى است كه عين ذات او است نه زايد بر آن مانند حيات و قدرت و علم به ذات و اين‏ها صفات ذاتى‏اند و پاره‏اى‏ديگر صفاتى هستندكه

/ 132