« اَوَلَمْ يَنْظُرُوا فى مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ؟ » (185 / اعراف)
پس امر خدا عبارت از كلمه ايجاد اوست و كلمه ايجاد او همان فعل مخصوص به اوست بدون اين كه اسباب كونى و مادى در آن دخالت داشته و با تأثيرات تدريجى خود در آن اثر بگذارند اين همان وجود مافوق نشئه مادى و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از همين باب است يعنى از سنخ امر و ملكوت.(1)
1- الميــــزان ج 25، ص 335.
امر، جنس و حقيقت روح
« ... قُلِ الـرُّوحُ مِـنْ اَمْـرِ رَبّـى ! » (85 / اســـراء)
خداىسبحان در روشنكردن حقيقت روح فرموده: « قُـلِ الرُّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبّى!» و ظاهر از كلمه « مِن » اين است كه حقيقت جنس را معنا مىكنـد، همچنـان كـه اين كلمـه در سـايـر آيـات وارده در ايـن بـاب بيانيه است مانند:
« يُلْقِــــى الــــرُّوحَ مِـــنْ اَمْـــرِه ! » (15 / غــافـر)
« يُنَـــزِّلُ الْمَـلائِـكَةُ بِالـرُّوحِ مِـنْ اَمْرِه ! » (2 / نحل)
« اَوْحَـيْنا اِلَـيْـكَ رُوحـا مِـنْ اَمْـرِنـا ! » (52 / شورى)
« تَـنَـزَّلُ الْــمَــلائِـكَــةُ وَالـــرُّوحُ فيها بِأِذْنِ رَبِّهِمْ مِـنْ كُلِّ اَمْرٍ! » (4 / قدر)
كه در همه ايــنهــا كلمــه « مِــن » نشــــان مىدهــد روح از جـنـس و سـنـخ امــر اسـت.(1)
1- الميـزان ج 25، ص 333.
امر الهى و قيامت آنى
« وَ مــا اَمْــرُنـا اِلاّ واحِــدَةٌ كَلَمْـحٍ بِالْبَصَرِ ! » (50 / قمر)
« و امر ما تنها يكى، آن هم به سرعت چشم گرداندن است ! »
براى قيام قيامت يك امر او كافى است، به محضى كه امر كند خلايق همه دوباره موجود مىشوند و بعث و نشور محقق مىگردد. تحقق قيامت كه كفار در آن معذب مىشوند و يا بگو به كرسى نشستن اراده الهى و تحقق متعلق اراده او در اين باره هيچ مؤونهاى براى خداىسبحان ندارد، چون در اين جــريــان هميــن مقــدار كــافـى اســت كــه خــدا يــك بــار امــر كنــد، آرى امـر او چــون لمــح بـه بصــر اســت.(1)
1- الميــــــــــــــــزان ج 37، ص 176.