كلمات غير قابل تبديل
« ... لا مُبَــدِّلَ لِكَلِمـاتِ اللّـهِ...! » (34 / انعـام)
هيچ مغير مفروضى كلمات خداى را تغيير نمىدهد، چه مغيرى كه از ناحيه خود او باشد، مثلاً مشيّتش در خصوص كلمهاى تغيير يافته و آن را پس از اثبات محو يا پس از ابرام نقض كند و چه از ناحيه غير او باشد و غير او به كلمه خدا دست يافته و آن را بر خلاف مشيّت وى به وجهى از وجوه تغيير دهد، از اين جا معلوم مىشود كه اين كلماتى كه خداىتعالى از آن چنين خبر داده كه قابل تبديل نيستند امورى هستند كه از لوح محو اثبات خارجند، در نتيجه مىتوان گفت: « كَلِمَـةُ اللّهِ، قَوْلُ اللّهِ، وَ وَعَدَاللّهُ » به طور كلى در عرف قرآن عبارتند از احكام حتمىاى كه تغيير و تبديل در آن راه ندارد.(1)
1- الميـــزان ج 13، ص 97.
كلمات لايتناهى وجود
«... مــــــا نَفِــــدَتْ كَلِمـــــــاتُ اللّــــــهِ...!»
«... كلمات خـدا تمامى نگيرد...!» (27 / لقمان)
كلمه در كلام خداىسبحان اطلاق شده است بر هستى، البته هستى افاضه شده به امر او، كه از آن به كلمه « كُنْ ! » تعبير كرده است. در آيه فوق مىفرمايد: اگر تمامى درختان زمين قلم گردد و درياها به اضافه هفت دريا مانند آن مركب فرض شود و با اين قلم و مركب كلمات خدا را - بعد از تبديل آنها به الفاظ - بنويسند، آب درياها قبل از تمام شدن كلمــات (مخلوقات) خدا تمام مىشود، چون آب درياها هر چه باشد متناهى است و كلمات خدا نامتناهى.
آيه فوق در اين صدد است كه وسعت تدبير خدا، كثرت اوامر تكوينى او در خلق و تدبير را برساند، مىفرمايد: آنقدر اوامرش در خلق و تدبير بسيار است كه دريا و هفت دريا مثل آن اگر مركب شوند و درختان زمين به صورت قلم درآمده، كلمات او را بنـويسنـد، دريـاهـا قبـل از تمـام شدن اوامر او تمام مىشود.(1)
1- الميــــــــــزان ج 32، ص 56.
تماميّت كلمه قضا و وعده حق
« وَ تَمَّتْ كَلِمَـتُ رَبِّـكَ صِـدْقـا وَعَدْلاً لا مُبَـدِّلَ لِكَلِماتِه...! » (115 / انعـــام)
« و سخــن پـروردگــارت از لحـاظ صـدق و عــدل تمـام و كمـال است و كلمات او را تغييــــر دهنــدهاى نيســـت...!»
لفظ «كلمه» در لغت به معناى لفظى است كه دلالت كند بر معناى تام و يا غيرتام و در قرآن كريم گاهى استعمال مىشود در قول حقى كه خداىتعالى آن را گفته باشد، از قبيل