تفـاوت خلـق و امـر
« ... اَلا لَـــهُالْـــخَـلْـقُ وَالاَمْــرُ...! » (54 / اعــــراف)
« ... آگـــــاه بـــــاش كـــه خلـــق و امـــــر از آن اوســـت...! »
فرقى كه خلق با امر دارد اين است كه خلق ايجاد چيزى است كه در خلقت آن تقدير و تأليف به كار رفته باشد حالا به نحو ضميمه چيزى به چيز ديگرى باشد: مانند ضميمه اجزاى نطفه به يكديگر و يا ضميمه نطفه ماده به نطفه نر و سپس ضميمه مواد غذايى به آن و هزاران شرايط كه در پيدايش و خلقت يك انسان و يا حيوان است و يا به نحو ديگرى كه از قبيل ضميمه كردن جزئى به جزء ديگر نباشد، مانند تقدير ذات موجود بسيط و تعيين حدود وجودى و آثار آن و روابطى كه با ساير موجودات دارد، كه اين معنى از آيات كريمه قران نيز به خوبى استفاده مىشود. مانند آيه « وَ خَلَقَ كُلَّ شىء فَقَدَّرَهُ تَقْديرا ! » (2 / فرقان) يا « اَللّهُ خــالِقُ كُـلِّ شىء! » (62 / زمر) كه خلقت خود را به همه چيز تعميم داده، به خلاف امر كه در معناى آن تقدير جهات وجود و تنظيم آن نيست، به همين جهت است كه امر تدريج بردار نيست، ولكن خلقت قابل تدريج است.
خداىتعالى در كلام مجيدش خلقت را به غير خود نيز نسبت داده و اما امر به اين معنا را به غير خود نسبت نداده، بلكه آن را مختص به خود دانسته و آن را بين خود و بيــن هــر چيــزى كــه مىخــواهــد ايجــاد كنــد از قبيـل روح و امثال آن واسطه قــــرار داده اســـت. در آيـــات زيـــر دقــت فـرمـايـيـــد:
« آفتاب و ماه و ستارگان مسخّر امر اويند !» (12 / نحل)
« و تــا كـشتــى بــه امـــر وى روان شـــود !» (46 / روم)
« نـــازل مىكنــد فــرشتگــان حـامـل وحـى را بـه امـر و اراده خـود !» (2 / نحــل)
« و آنـــان بـــه امــــر او كــار مىكننــد !» (27 / انبيــاء)
آيــات ديگــرى از اين قبيــل نيز هست كه از آنها برمىآيد خداىتعالى امر خود را سبـب و يــا همــراه ظهــور ايــن گــونــه امـور مىداند.(1)
1- الميـــزان ج 15، ص 209.
مقدم بودن امر بر خلق
« ... اَلا لَـــهُالْـــخَـلْـقُ وَالاَمْــرُ...! » (54 / اعــــراف)
« ... آگـــــاه بـــــاش كـــه خلـــق و امـــــر از آن اوســـت...! »
با توجه به مطالب فوق معلوم شد كه گر چه برگشت خلق و امر به يك معنا است ولى به حسب اعتبار مختلفند و به همين جهت صحيح است كه هر كدام را متعلق به خصوص يك قسم از ايجاد بدانيم، حالا چه اين دو لفظ هر كدام به تنهايى ذكر شده باشد و چه با هم، براى اين كه در جايى هم كه مانند آيه فوق با هم ذكر شده باشند باز صحيح است