معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديگرى است و نيز در اين ميان مخاطبى هم كه داراى گوش باشد و خطاب را با دو گوش خود بشنود و از در امتثال موجود شود، در كار نيست براى اين كه اگر مخاطب وجود داشته باشد ديگر احتياج به ايجاد ندارد، پس كلام در آيه مورد بحث كلامى است تمثيلى و مى‏خواهد بفرمايد افاضه وجود از ناحيه خدا به چيزى كه موجود مى‏شود، بجز ذات متعالى خدا به هيچ چيز ديگر احتياج ندارد و چون ذات خـداونــدى اراده كنــد هـستى آن را، بـدون تخلف و درنگ موجود مى‏شود.(1)
1- الميزان ج 33، ص 183.


قول و امر و كلمه ايجاد


« اِنَّما قَوْلُنـا لِشَىْ‏ءٍ اِذا اَرَدْنـاهُ اَنْ نَقُـولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ! » (40 / نحل)
خدا امر خود را قول هم ناميده هم‏چنان كه امرش و قولش را از جهت قوت و محكمى و ابهام ناپذيرى حكم و قضا نيز خوانده و فرموده: « چون بر امرى قضا براند تنها كافى است بگويد: باش، كه آن امر موجود مى‏شود!» (117 / بقره) همچنان كه قول خاص خود را كلمه ناميده و فرموده: « مَثَل عيسى نزد خدا چون مَثَل آدم است كه از خاكش خلق كرد سپس او را گفت بباش پس موجود شد! » (59 / آل‏عمران) سپس در همان مـورد فـرمـود: «... و كلمـه او و روح اوسـت كـه بـه مـريـم القــاء نمـود!» (171 / نساء)
از مطالب فوق نتيجه مى‏شود كه ايجاد خداى‏تعالى يعنى آنچه كه از وجود بر اشياء افاضه مى‏كند - كه به وجهى همان وجود اشياء موجود است - همان امر او و قول او و كلمه اوست كه قرآن مجيد در هر جا به يك جور تعبيرش فرموده، لكن از ظاهر تعابير قرآن برمى‏آيد كه كلمه خدا همان قول او است به اعتبار خصوصيّت آن و تعيّنش. و از اين معنا روشن مى‏گردد كه اراده و قضاء خدا نيز يكى است و بر حسب اعتبار از قول و امر مقدم است، پس خداى‏سبحان نخست چيزى را اراده مى‏كند و قضايش را مى‏راند سپس به آن امر مى‏كند و مى‏گويد باش و مى‏باشد.
در سوره انعام، عدم تخلف اشياء در امر او را تعليل كرده كه چون قول او حق است و فرمود: « او كسى است كه آسمان‏ها و زمين را به حق آفريد و روزى كه مى‏گويد بباش پس مى‏باشد، چون قول او حق است!» (73 / انعام) كه از آن به دست مى‏آيد قول او حق است يعنى ثابت به حقيقت معناى ثبوت است، عين خارجيّت است كه همان فعل اوست، پس ديگر فرض تخلّف و عروض كذب يا بطلان ندارد، چه ضرورت شاهد است كه هر واقع و ثابتى از آن طور كه واقع شده تغيير نمى‏پذيرد، پس خدا در فعلش كه همان واقع است خطـا و غلـط مـرتكب نمى‏شود و امرش رد و قولش دروغ و وعده‏اش خلف نمى‏گردد.(1)
1- الميــزان ج 24، ص 106.

/ 132