استمرار تسبيح الهـى و تشريع دين
« يُسَبِّــــحُ لِلّـــهِ مـــا فِــى السَّمــواتِ وَ مـــا فِـى الاَرْضِ...!» (1 /جمعه)
« آنچه در آسمانها و آن چه در زمين است تسبيح خدا مىگويند...!»
كلمه تسبيح به معناى منزه دانستن است و اگر تسبيح را در آيه با صيغه مضارع تعبير كرده معنايش اين است كه همواره و مستمرا تسبيح مىكنند. اما اين كه چگونه آنچه در آسمانها و زمين است خدا را تسبيح مىكند؟ جوابش اين است كه موجودات آسمانى و زمينى همان طور كه با آنچه از كمال دارند از كمال صانع خود حكايت مىكنند، همچنين با نقصى كه در آنهاست و جبران كننده آن خداست و با حوايجى كه دارند و برآورندهاش خداست، خداى را از هر نقص و حاجت منزه مىدارند. در نتيجه حكمرانى در نظام تكوين در بين خلق و بر طبق دلخواه هم، تنها حق اوست و همچنين حكمرانى و تشريع قانون در نظام تشريع و در بندگانش در هرطور كــه صــلاح بــدانـد خاصِ اوست.
اگر در نظام تشريع براى خلق خود دينى تشريع مىكند، از اين جهت نيست كه احتياجى به عبادت و اطاعت آنان داشته باشد و اگر خدا را اطاعت و عبادت نكردند، نقصى بر ساحت مقدسش عارض نمىشود، باز اگر به مقتضاى ملك بودن و قدوس و عزيز بودنش دينى براى بندگانش تشريع مىكند، ممكن نيست بيهوده و بدون نتيجه تشــريع كــرده بـاشد، براى اين كه او حكيم علىالاطلاق است.(1)
1- الميـــزان ج 38، ص 175.
تسبيــح آسمـانها و زميــن و حقيقــت تسبيـح و حمــد
« تُسَبِّحُ لَهُ السَّمواتُ السَّبْعُ وَ الاَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ اِنْمِنْ شَىْءٍ اِلاّ يُسَبِّحُ بِـحَمْـدِه وَلـكِنْ لا تَفْقَـهُونَ تَسْبيحَهُمْ!» (44 / اسراء)
آيه فوق براى اجزاى عالم، همين اجزايى كه مىبينيم اثبات تسبيح مىكند و مىفهماند كه تمامى آنچه در آسمانها و زمين است خداى را از آنچه كه جاهلان برايش درست مىكنند و به او نسبت مىدهند منزه مىدارند. اين موجودات آسمانى و زمينى و خود آسمان و زمين همه به طور صريح از وحدانيت رب خود در ربوبيت كشف مىكنند و او را از هر نقص و شىء منزه مىدارند، پس مىتوان گـفت كه آسـمان و زمـين خـدا را تسبيح مىگويند.
آيه فوق تسبيح حقيقى را كه عبارت است از تكلم براى هر موجودى اثبات مىكند. آرى هر موجودى با وجودش و با ارتباطى كه با ساير موجودات دارد خداى را تسبيح مىكند و بيانش اين است كه پروردگار من منزهتر از اين است كه بتوان مانند مشركين نسبت شريك يا نقص به او داد. تسبيح براى خدا اختصاص به طايفه و يا نوع معينى از موجودات ندارد، بلكه تمامى موجودات او را تسبيح مىگويند، در اين جمله حمد خدا را هم بر تسبيح اضافه كرد تا بفهماند همان طور كه او را تسبيح مىكنند حمد هم مىگويند و خدا را به صفات جميل و افعال نيكش مىستايند.