معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تكوينى بودن امر الهى


« وَ مـا اَمْـرُنـا اِلاّ واحِــدَةٌ كَلَمْـحٍ بِـالْبَصَــرِ! » (50 / قـمر)
« و امر ما تنها يكـى است، آن هـم بـه سرعت چشم گـرداندن است!»
در اين‏جا مراد به كلمه « امر» همان معناى فرمودن است، كه در مقابلش كلمه نهى است. چيزى كه هست همين فرمودن دو جور است: يكى تشريعى - مانند اوامرى كه بزرگتران به كوچكتران مى‏كنند، - و يكى هم تكوينى، كه عبارت است از اراده وجود يافتن چيزى كه خداى‏تعالى در جاى ديگر درباره آن فرموده: « اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْئا اَنْ يَقُـولَ لَـهُ كُـنْ فَيَكُـونُ !» (82 / يس) پـس امـر خـدا عبـارت اسـت از كلمــه «كُـنْ».(1)
1- الميزان ج 37، ص 175.


واحد بودن امر الهى


« وَ مـا اَمْـرُنـا اِلاّ واحِــدَةٌ كَلَمْـحٍ بِـالْبَصَــرِ! » (50 / قـمر)
« و امر ما تنها يكـى است، آن هـم بـه سرعت چشم گـرداندن است!»
مراد به واحد بودن امر خدا اين است كه امر او تكرار نمى‏خواهد به اين معنا كه وقتى تحقق و هستى چيزى را اراده كند هست شدن آن چيز احتياجى به اين كه بار ديگر امر را تكرار كند ندارد، بلكه همين كه يك بار كلمه «كن» را القاء كند متعلق آن هست مى‏شود، آن هم به فوريت، مانند نگاه كردن بدون تأنى و درنگ و معلوم است وقتى به فـوريـت محقق مى‏شـود ديگر احتياجى به تكرار امر نيست.(1)
1- الميــــــــزان ج 37، ص 176.


بى زمان بودن امر الهـى


« وَ مـا اَمْـرُنـا اِلاّ واحِــدَةٌ كَلَمْـحٍ بِـالْبَصَــرِ! » (50 / قـمر)
« و امر ما تنها يكـى است، آن هـم بـه سرعت چشم گـرداندن است!»
اگر محقق شدن متعلق امر به فوريت را تشبيه به لمح بصر كرده براى اين نبوده كه بفهماند زمان تأثير امر كوتاه و نظير كوتاهى لمح بصر است، بلكه مى‏خواهد بفهماند تأثير امر اصلاً احتياج به زمان هر چند كوتاه ندارد، آرى تشبيه به لمح بصر در كلام كنايه از همين بى زمانى است، پس امر خداى‏تعالى كه همان ايجاد و اراده وجود است احتياجى نه به زمان دارد و نه مكان و نه به حركت و چگونه ممكن است محتاج به اين گونه امور باشد با اين كه زمان و مكان و حركت همه به وسيله همان امر موجود شده‏اند. هستى موجودات از آن جهت كه فعل خداست چون لمح به بصر فورى است، هر چند كه از حيث اين كه وجود موجودى زمانى و تدريجى اسـت، خـورده خورده به وجود مى‏آيـد.(1)

/ 132