تسبيـح مـوجـودات عالم حقيقـى است يا مجـازى؟
« سَبَّـحَ لِلّـهِ مـا فِـى السَّمـواتِ وَ الاَرْضِ ...!» (1 / حـديـد)
« هـر چـه در آسمــانها و زميـن است تسبيــح خــدا مىگــويـد... ! »
تسبيح، به معناى منزه داشتن است و منزه داشتن خدا به اين است كه هر چيزى را كه مستلزم نقص و حاجت و ناسازگارى با ساحت كمال او باشد از ساحت او نفى كنى.
تمامى موجوداتى كه در آسمانها و زمين هستند و تمامى عالم، خداىسبحان را منــزه مىدارنــد و مــراد بــه تسبيــح خــداىتعــالى حقيقــت معنــاى تسبيح است، نه ايـن كــه خـواستــه بـاشــد بـه طـور مجـاز نسبـت تسبيـح بـه آنهـا داده بـاشـد.
موجودات عالم چه عقلاء و چه غير عقلاء، همه خدا را به تمام معنى كلمه و به حقيقت معنى كلمه تسبيح مىگويند. پس تسبيح تمامى موجوداتى كه در آسمانها و زمين هستند تسبيح با زبان و تنزيه به حقيقت معناى كلمه است، هر چند كه ما زبان آنها را نفهميم، نفهميدن ما دليل بر اين نيست كه مثلاً جمادات زبان ندارند، قران كريم تصريح دارد بـر ايـــن كــه تمــامـى مــوجــودات زبــان دارنــــد.(1)
1- الميزان ج 37، ص 297.
تسبيــح ذاتـى و زبـانى مــوجـودات
« وَ يُسَبِّـحُ الـرَّعْـدُ بِحَمْـدِه...!» (13 / رعد)
« و رعـد به ستايش او تسبيـح گـويد...!»
در آيه فوق آواز هولانگيز رعد را بدين جهت تسبيح خوانده كه زبانى گويا را مجسم مىسازد، كه مشغول تنزيه خداست و دارد مىگويد: خداوند شبيه مخلوقات نيست و او را در برابر رحمتش كه بادها و ابرها و برقها مبشر آنند، ثنا مىخواند، با اين كه تمامى موجودات عالم با وجودشان تسبيح گوى خدايند، چون وجودهايشان قائم و معتمد بر وجود اوست، ولكن اين قسم تسبيح، تسبيح ذاتى موجودات است و دلالتش هم بر معنا دلالت ذاتى و عقلى است و به دلالتهاى لفظى كه در آوازها و اصوات به وضع و اعتبار هست ربطى ندارد و اذهان سادهدلان را متوجه آن تسبيح نمىكند، به خلاف رعد كه با صوت هائل خود در گوش و خيال آدمى آن تسبيح ذاتى را مجسم مىسازد و به همين جهت هم خداوند رعد را نام برد تا اذهان ساده و بسيط را به آن تسبيح ذاتى كه قــائـم بــه ذات هر مـوجـود است و بـدون صـدا و لفظ انجام مىشود منتقل نمايد.(1)
1- الميـــزان ج 22، ص 217.