معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خاصيت قول در آن‏ها هست، خاصيت قول اين است كه غير من را به آنچه در قلب من است آگاه مى‏سازد، مخلوقات خدا هم با خلقت و وجود خود برخواست خدا دلالت مى‏كنند و اين پر واضح است كه به حكم دو آيه سوره (يس و مريم) وقتى خدا چيزى را اراده مى‏كند و مى‏فرمايد:« بباش! » حتى كلمه « بباش!» هم بين خدا و آن چيز واسطه نيست و غير از وجود خود آن چيز هيچ امر ديگرى دست در كار نيست، پس هستى آن چيز بعينه قول خدا و « بباش! » خداست، پس قول خدا در تكوين عين همان خلقت و ايجاد است، كه آن نيز عين وجود است و وجود هم عين آن چيز است و امّا در غير تكوين از قبيل سخن گفتن با يك انسان مثلاً بايد دانست كه قول خدا عبارت است از ايجاد امرى كه باعث پديد آمدن علمى باطنى در انسان مى‏شود، علم به اين كه فلان مطلب چنين و چنان است، حال يا به اين كه خداى‏تعالى صوتى در كنار جسمى ايجاد كند و انسانى كه پهلوى آن جسم ايستاده مطلب را بشنود و بفهمد و يا به نحوى ديگر كه ما نه آن را درك مى‏كنيم و نه كيفيّت تأثيرش در قلب پيامبر را و نمى‏دانيم چگونه خداى‏تعالى به پيامبرى از پيامبرانش مى‏فهماند كه مثلاً فلان مطلب چنين و چنان است، اما اينقدر مى‏دانيــم كــه قـول و كـلام خـدا بـا پيـامبـرش حقيقـت معنـاى قول و كلام را دارد.(1)
1- الميــــــــزان ج 4، ص 195.


كلمات ايجاد و تماميّت آن


« ... بِكَلِمــــــــاتٍ فَــــــاَتَمَّهُـــــــنَّ ... !» (124 / بقــــــره)
كلمه هر چند در قرآن كريم بر موجودات و اعيان خارجى اطلاق شده، نه بر الفاظ و اقوال، لكن همين نيز به عنايت قول و لفظ است، به اين معنا كه مى‏خواهد بفرمايد ـ مثلاً در آيه مربوط به خلقت عيسى عليه‏السلام ـ او با كلمه و قول خدا كه فرمود: «كُنْ !» خلق شده و نه تنها در اين مورد بلكه هر جا كه در قرآن لفظ كلمه را به خدا نسبت داده، منظورش همين قول: «كُنْ ! فَيَكُونُ !» است، مانند آيه « وَ لامُبَدِّلَ لِكَلِمتِ اللّهِ...!» (34 / انعام) در همه اين موارد منظور از لفظ «كلمه» قول و سخن است، به اين عنايت كه كار قول را مى‏كند، چون قول عبارت است از اين كه گوينده آنچه را كه مى‏خواهد به شنونده اعلام بدارد، يا به او خبر بدهد و يا از او بخواهد.
به همين جهت بسيار مى‏شود كه در كلام خداى‏تعالى كلمه و يا كلمات به وصف «تمام» توصيف مى‏شود، مانند: « وَ تَمَّتْ كَلِمَـتُ رَبِّـكَ صِـدْقـا وَ عَدْلاً لا مُبَـدِّلَ لِكَلِماتِه - كلمه پروردگارت از درستى و عدل تمام شد، هيچ كس نيست كه كلمات او را دگرگونه سازد ! » (115 / انعام) گويا كلمه وقتى از گوينده‏اش سر مى‏زند هنوز تمام نيست و وقتى تمام مى‏شــود كــه لبــاس عمــل بپــوشــد، آن وقــت اســت كـه تمام و صدق مى‏شود.(1)
1- الميــــــزان ج 2، ص 95.

/ 132