فصل دهم
قـانـون خلـقـت
نظـام عمومى جهان و قانون ثابت در آن
« اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ...لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَـعْـقِـلُـونَ!» (164 / بـقــره)
اين اجرام زمينى و آسمانى كه از نظر حجم و كوچكى و بزرگى و هم دورى و نزديكى مختلفند. عالمى كه با همه وسعتش هر ناحيهاش در ناحيه ديگر اثر مىگذارد و هر جزءاش در هر كجا كه واقع شده باشد از آثارى كه ساير اجزاء در آن دارند متأثر مىشود، جاذبه عمومىاش يكديگر را به هم متصل مىكند، نورش و حرارتش همچنين و با اين تـأثيـر و تـأثـر سنّت حـركــت عمـومى و زمـان عمـومى را به جريان مىاندازد.
و اين نظام عمومى و دايم و تحت قانونى ثابت است و حتى قانون نسبيّت عمومى هم كه قوانين حركت عمومى در عالم جسمانى را محكوم به دگرگونگى مىداند، نمىتواند از اعتراف به اين كه خودش هم محكوم قانون ديگرى است، خوددارى كند، قانونى ثابت در تغييــر و تحــول (يعنـى تغييـر و تحـول در آن قــانـون ثــابـت و دايمى مىباشد.)
و از سوى ديگر اين حركت و تحول عمومى، در هر جزء از اجزاء عالم به صورتى خاص به خود، ديده مىشود. در بين كره آفتاب و ساير كراتى كه جزو خانواده اين منظومهاند، به يك صورت است و هر چه پايينتر مىآيد، دايرهاش تنگتر مىگردد، تا در زمين ما در دايرهاى تنگتر، نظامى ديگر به خود مىگيرد، حوادث خاص بدان و جرم ماه كه باز مختص بدان است و شب و روز و وزش بادها و حركت ابـرها و ريزش بارانها در تحت آن نظام اداره مىشود.
باز اين دايره نسبت به موجوداتى كه در زمين پديد مىآيند، تنگتر مىشود و در آن دايره معادن و نباتات و حيوانات و ساير تركيبات درست مىشود و باز اين دايره در خصوص يك يك انواع نباتات و حيوانات و معادن و ساير تركيبات تنگتر مىشود تا آن كه نوبت به عناصر غيرمركب برسد و باز به ذرات و اجزاء ذرات و در آخر به آخرين جزئى كه تا كنون علم بشر بدان دست يافته برسد، يعنى الكترون و پروتون، كه تازه در آن ذره خرد، نظامى نظير نظام در منظومه شمسى مىبينيم، هستهاى در مركز قرار دارد و اجرامى ديگر دور آن هسته مىگردند، آن چنان كه ستارگان به دور خورشيد در مدار معين مىگردند و در فلكى حساب شده، شنا مىكنند.
انسان در هر نقطه از نقاط اين عالم بايستد و نظام هر يك از اين عوالم را زير نظر بگيرد، مىبيند كه نظامى است دقيق و عجيب و داراى تحولات و دگرگونگىهايى مخصوص به خود، دگرگونگىهايى كه اگر نبود، اصل آن عالم پاى بر جاى نمىماند و از