- الميـــزان ج 14، ص 136.
نظـام واحــد در خلقـت
« ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ خلِقُ كُلِّ شَىْءٍ ! » (102/انعام)
قرآن كريم براى انسان همان نظامى را قائل است كه خود ما آدميان نيز همان را براى خود احساس مىكنيم و عقل و تجربه ما نيز اين احساس را تأييد مىكند و احساس ما را بر خطا نمىداند و آن احساس اين است كه تمامى اجزاى عالم با همه اختلافى كه در هويتها و انواع آن هست هر يك در نظام عمومى فعلى و اثرى دارد و از نظام آثارى را تحمل مىكند و با اين تأثير و تأثّر، فعل و انفعال، التيام و ارتباطى كه در سرتاسر نظام حكمفرماست به وجود مىآيد و اين همان قانون عليّت عمومى در اجزاء عالم است.(1)
1- الميــــــــزان ج 14، ص 136.
قــدرت واحـد، و پيـوستگـى در حقيقــت وجـــود
« وَ ما اَمْرُ السّاعَةِ اِلاّ كَلَمْحِالْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ... ! » (77 / نحل)
« و امر قيامت چشم بهم زدنى بيش نيست و يا نزديكتر از آن...! »
امر قيامت بالنسبه به قدرت و مشيت خداىتعالى مانند امر آسانترين خلق است. « اِنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ ! » (259 / بقره) قدرت او بر هر چيزى ايجاب مىكند كه تمامى موجودات و اعمال در برابر قدرت او يكسان باشند. البته قدرتى كه در بشر است قدرت مقيد است، تنها چيزى كه انسان قدرت بر آن را دارد اراده كارى، مثلاً «خوردن» است، از اراده گذشته مقيد شرايط و همه وسايطى هستند كه از حيطه قدرت آدمى خارجند، پس اين وسايط قيودى هستند كه قدرت بشر را مقيد مىكند و چون انسان بخواهد قدرت خود را به كار بندد و مثلاً غذايى بخورد قبلاً بايد شرايط آن را فراهم نموده، غذا را بخورد و در دسترس خود قرار دهد و موانع را بر طرف سازد و آن گاه ابزار بدنى خود را به كار بزند تا غذا بخود. كمى اين مقدمات و زيادى آن، نزديكىاش و دورىاش و همچنين ساير صفاتش، باعث اختلاف در سهولت و دشوارى عمل مىشود و قدرت را كم و زياد مىكند ولكن خداىتعالى قدرتش عين ذات اوست، كه واجبالوجود است و عدم در آن ممتنع است. محال است قدرت او مقيد به قيدى شود، پس قدرت او مطلق و غير محدود به حد و غير مقيد به قيد است، قدرتش عام است، كه به هر چيز تعلق مىگيرد و هر چيزى نسبت به قدرت او مساوى است، بدون اين كه كارى برايش آسان و كارى ديگر برايش دشوار باشد، انجام كارى برايش فورى و كار ديگر برايش معطلــى داشته بــاشــد، اختــلافى اگر هست تنهــا ميانه خود اشياء نسبت به يكديگر است.
اگر اجزاء عالم را نسبت به هم بسنجيم و اسباب و شرايط و نبود موانعى كه ميانه آنها واسطه است در نظر بگيريم البته باعث مىشود كه بعضى را به وجود بعضى مقيد كند، لكن قدرت عام الهى را كه متعلق به آن است مقيد نمىكند اما همين قدرت عامه مقيد متعلق