هم پاشيده مىشد، دگرگونگىهايى كه سنّت الهى با آن زنده مىماند، سنتى كه عجايبش تمام شدنى نيست و پاى خرد به كرانهاش نمىرسد.
اگر از خردترين موجودش چون مولكول شروع كنى تا برسى به منظومه شمسى و كهكشانها بيش از يك عالم و يك نظام نمىبينى و اگر از بالا شروع كنى و در آخر ذرهاى از آن را تجزيه كنى، تا به مولكول برسى، باز مىبينى از آن عالم واحد و آن نظام واحد و آن تدبير متصل چيزى كم نشده، با اين كه هيچ دوتا دوتا از اين موجودات را مثل هم نمىبينى. پس روبرهم عالم يك چيز است و تدبير حاكم بر سراپاى آن متصل است و تمــامى اجــزايش مسخــر بــراى يك نظــام است، هر چند كه اجزايش بسيار و احـكامش مـختلــف است، « وَ عَنَـتِ الْـوُجُـوهُ لِلْحَـىِّ الْقَيُّومِ - و چهـرههـا در مقـابـل خــداى حــىّ و قيــوم متـواضـع شـود ! » (111 / طه) (1)
1- الميـــزان ج 2، ص 347.
قـانـون عليّـت و تـأثيـر و تـأثـر در اجـزاى عـالم
« ... لاآ اِلهَ اِلاّ هُوَ خلِقُ كُلِّ شَىْءٍ ! » (102 / انعام)
تمامى اجزاى عالم با همه اختلافى كه در هويّتها و انواع آن هست هر يك در نظام عمومى فعلى و اثرى دارد و از نظام آثارى را تحمل مىكند و با اين تأثير و تأثر و فعل و انفعال التيام و ارتباطى كه در سرتاسر نظام حكمفرماست به وجود مىآيد و اين همان قانون عليّت عمومى در اجزاى عالم است. قرآن كريم نيز آن قانون را تصديق و امضاء كرده و به همين قانون در مسأله وجود صانع و توحيد او و قدرت و علم و ساير صفاتش استدلال كرده و اگر اين قانون صحيح نبود و عقل و تجربه ما در تشخيص آن به خطا رفته بود استدلال به آن صحيح نبود. خداى سبحان در موارد بسيارى از كلام خود از طريق صفات علياى خود معلولها و آثار آن صفات را اثبات كرده است. قرآن نيز مسأله حكمفرما بودن قانون علت و معلول را در سراسر عالم هستى قبول داشته و تصديق دارد كه بــراى هــر چيــزى و بــراى عــوارض هر چيــزى و بــراى هر حادثهاى از حوادث علتى يا عللى كه وجود آن را اقتضا مىكند و با فــرض نبــودن آن وجودش ممتنع است، اين آن چيزى است كه بدون ترديد هر كسى در اولين برخورد و دقت در آيات فوق مىفهمد.(1)
1- الميزان ج 14، ص 135.
ارتباط قانون عليّت با مشيّت الهى
« وَ لَــوْ اَنَّنــآ نَــزَّلْنــا اِلَيْهِـمُ الْمَلآئِكَـةَ وَ كَلَّمَهُـمُ الْمَـوْتـى؟ » (111 / انعـام)
گرچه نظام عالم خلقت با همه عرض عريضى كه دارد محكوم به قانون علت و معلول است و بر طبق اين قانون جريان دارد، لكن اين علل و اسباب خود محتاج به خداىتعالى هستند و از ناحيه خود استقلال ندارند و خـلاصه خـداوند با اجراى اين نظــام دستبنــد بــه دست خــود نــزده، علــل و اسبــاب وقتى اثر خود را مىكنند كه خداوند