معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و فردى نيست كه فاقد آن باشد. قدم دومى كه در اين راه پيش مى‏رويم و ابتدايى‏ترين مطلبى كه به آن برمى‏خوريم اين است كه ما در نهاد خود چنين مى‏يابيم كه انتهاى وجود هر موجودى به اين حقيقت است و خلاصه وجود هر چيزى از اوست، پس او مالك تمام موجودات است، چون مى‏دانيم اگر داراى آن نباشد نمى‏تواند آن را به غير خود افاضه كند.
اين‏جا نتيجه مى‏گيريم كه پس خداى‏تعالى هم داراى مُلك و هم صاحب مِلك است، يعنى همه چيز از آنِ اوست و در زير فرمان اوست و اين دارا بودنش على الاطلاق است، پس او دارا و حكمران همه كمالاتى است كه ما در عالم سراغش را داريم، از قبيل حيات، قــدرت، علــم، شنــوايى، بينــايى، رزق، رحمــت، عــزت و امثــال آن و در نتيجــه او حــىّ، قادر، عالم، سميع و بصير است، چون اگر نباشد ناقص است و حال آن كه نقص در او راه نــدارد و هم‏چنيــن رازق، رحيم، عزيز، محيى، مميت، مبدى، معيد، باعث و امثال آن است و اين كه مى‏گــوييــم: رزق، رحمت، عزت، زنده كردن، ميراندن، ابداء و اعاده و برانگيختن كار اوست و اوست سبّوح، قدوس، علىّ، كبير، متعال و امثال آن، منظــور ما اين اســت كه هــر صفــت عــدمى و صفت نقصى را از او نفى كنيم. اين طــريقـه ســاده‏اى است كه ما در اثبات اسماء و صفات براى خداى‏تعالى مى‏پيماييم.(1)
1- الميزان ج 16، ص 261.


اختلاف در شناخت اسماء الهى


« وَ لِلّهِ الاْسْـمآءُ الْـحُسْنى فَادْعُوهُ بِـها! » (180 / اعراف)
« براى خداست تمامى اسمايى كه بهترين اسماء است پس او را عبادت كنيد و با آن‏هـا به سويش توجه نماييد!»
مردم در عين اين اتفاقى كه بر اصل ذات پروردگار دارند در اسماء و صفات او برسه صنفند: صنفى اسمايى بر او قايلند كه معانى آن اسماء لايق اين هست كه به ساحت مقدس پروردگار نسبت داده شود. صنف ديگرى در اسماء او كجروى كرده و صفات خاصه او را به غير او نسبت مى‏دهند، مانند ماديين و دهريين كه آفريدن و زنده كردن و روزى دادن و امثال آن را كار ماده يا دهر مى‏دانند. در اين انحراف برخى از مردم با ايمان نيز شريكند، براى اين كه اسباب كونيه را مستقل در تأثير دانسته و درباره آن‏ها نظريه‏اى دارند كه با توحيد خدا سازگار نيست. صنف سوم مردمى هستند كه به  خداى ‏تعالى ايمان دارند ولكن در اسماء او انحراف مى‏ورزند، يعنى صفات نقص و كارهاى زشت را برى او اثبات كرده مثلاً او را جسم محتاج به مكان دانسته و در بعضى از شــرايــط او را قــابـل درك مى‏داننـــد. همــه اين‏هــا الحـــاد در اسمــاء اوســت.
در حقيقت بــرگشـت ايـن سـه صنــف به دو صنــف است: يكى كسانى كه خدا را به اسماء حسنى مى‏خوانند و او را خدايى ذوالجــلال والاكــرام دانسته و عبادت مى‏كننــد و اين صنــف هــدايت يافتگان به راه حقند. صنف دوم اهل ضلالتند، كه مسيــرشــان بــه دوزخ است و جايگاهشان در دوزخ به حسب مرتبه‏اى است كه از ضــلالــت دارا هستند.(1)
1- الميــــزان ج 16، ص 248.

/ 132