معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دايـــر بــود، عـرب جـاهليــت نـيــز آن را مى‏شنــاختنــد.
از جمله ادله‏اى كه دلالت مى‏كند بر اين كه كلمه (اللّه) عَلَم و اسم خاص خداست، اين است كه خداى‏تعالى به تمامى اسماء حسنايش و همه افعالى كه از اين اسماء انتزاع و گرفته شده، توصيف مى‏شود، ولى با كلمه (اللّه) توصيف نمى‏شود.
از آن جايى كه وجود خداى‏سبحان كه اله تمامى موجودات است، خودش خلق را به سوى صفاتش هدايت مى‏كند و مى‏فهماند كه به چه اوصاف كمالى متّصف است، لذا مى‏توان گفت كه كلمه (اللّه) به طور التزام دلالت بر همه صفات كمالى او دارد و صحيح است بگوييم لفظ جلاله (اللّه) اسم است براى ذات واجب الوجودى كه دارنده تمامى صفات كمال است، وگرنه اگر از اين تحليل بگذريم، خود كلمه (اللّه) بيش از اين كه نام خداى‏تعالى است، بر هيچ چيز ديگرى دلالت ندارد و غير از عنايت كه در مـاده (ال ه) است، هيـچ عنايت ديـگرى در آن به كـار نرفته است.(1)
1- الميـــــــــزان ج 1، ص 31.


اهميت و شمـول صفات  رحمن و رحيم


« بِـسْـمِ اللّهِ الرَّحْمـنِ الرَّحيـمِ. » (1 / فاتحه)
دو وصف رحمن و رحيم، دو صفتند كه از ماده رحمت اشتقاق يافته‏اند. خداى‏رحمن معنايش خداى كثيرالرّحمه است و به همين جهت مناسب با كلمه رحمت اين است كه دلالت كند بر رحمت كثيرى كه شامل حال عموم موجودات و انسانها از مؤمن و كافر مى‏شود. خداى‏رحيم به معناى خداى دائم‏الرّحمه است و به همين جهت مناسب‏تر آن است كه (رحيم) بر نعمت دايمى و رحمت ثابت و باقى او دلالت كند، رحمتى كه تنها به مؤمنين افاضه مى‏كند و در عالمى افاضه مى‏كند كه فناناپذير است و آن عـالم آخـرت است.(1)
1- الـميـزان ج 1، ص 32.


نقش اسامى و صفات الهى در معرفى او


« وَ لِلّهِ الاْسْـمآءُ الْـحُسْنى فَادْعُوهُ بِـها! » (180 / اعراف)
الفاظ كارى جز دلالت بر معنى و انكشاف آن ندارند، لذا بايد گفت حقيقت صفت و اسم آن چيزى است كه لفظ صفت و اسم آن حقيقت را كشف مى‏كند.
ما در سلوك فطرى كه به سوى اسماء داريم، از اين راه متفطن به آن مى‏شويم كه كمالاتى را در عالم كون مشاهده مى‏كنيم و از مشاهده آن يقين مى‏كنيم كه خداوند نيز مسمّاى به آن صفات كمال است. از ديدن صفات نقص و حاجت يقين مى‏كنيم كه خداى‏تعالى منزه از آن‏ها و متّصف به مقابل آن‏ها از صفات كمال است و او با داشتن آن صفـات كمال است كه نقـص‏هـاى مـا و حـوايـج مـا را بـرمـى‏آورد.

/ 132