كه دوباره زنده كردن در آيه شامل زندگى در برزخ و زندگى در آخرت مىشود و آيه قبلى هم از زندگى دنيا سخن مىگفت، پس زندگى هم سه قسم است، همان طور كه زنـدگـان سـه قسمند.(1)
1- الميـــزان ج 4، ص 217.
زنــــدگـى پســت
« اَللّــــهُ لا اِلــهَ اِلاّ هُــوَ الْحَــىُّ الْقَيُّـــومُ ! » (255 / بقره)
خداى سبحـان بـا ايـن كـه زنـدگـى دنيـا را زنـدگـى دانستـه ولـى در عيـن حـال در مـواردى از كـلامش آن را زنـدگى پست و خوار و غير قابل اعتنا دانسته و فرموده:
« زندگى دنيا در برابر زندگى آخرت جز چيزكى نيست! » (26/رعد)
« شـما هـمه در پـى كـالاى پـستيد! » (94 / نساء)
« زينت زندگى پست را مىخواهى ! » (28 / كهف)
« زنـدگى پست دنيا جز بازى و بيهوده كارى نيست! » (32 / انعام)
« زنــدگى دنــيا بـجـز دام فـريـب چـيـزى نـيست! » (20 / حديد)
پس ملاحظه گرديد كه خدا زندگى دنيا را به اين اوصاف توصيف كرد، آن را متاع خوانده و متاع به معناى هر چيزى است كه خودش هدف نباشد، بلكه وسيلهاى براى رسيدن به هدف باشد و آن را عَرَض خواند و عَرَض چيزى است كه خودى نشان مىدهد و به زودى از بين مىرود و آن را زينت خواند و زينت به معناى زيبايى و جمالى است كه ضميمه چيز ديگرى شود، تا به خاطر زيبايىاش آن چيز ديگر، محبوب و جالب شود، در نتيجه آن كسى كه به طرف آن چيز جذب شده، چيزى را خواسته كه در آن نيست و آنچه را كه در آن هست نخواسته و نيز آن را لهو خوانده و لهو عبارت است از كارهاى بيهودهاى كه آدمى را از كار واجبش بازبدارد و نيز آن را لعب خوانده و لعب عبــارت اسـت از عملـى كـه به خاطر يك هدف خيالى و خالى از حقيقت انجام گيرد و آن را متــاع غــرور خـوانده و متاع غرور به معناى هر فريبندهاى است كه آدمى را گــول بــزنـد.(1)
1- الميـــزان ج 4، ص 218.
زنــدگــى واقعــى
« اَللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ ! » (255 / بقره)
آيه ديگرى جامع همه خصوصيات آيات بالا است و آن اين است: « زندگى دنيا جز بيهوده كارى و بازى نيست و زندگى واقعى تنها زندگى آخرت است، اگر بنا دارند بفهمند! » (64 / عنكبوت) اين آيه شريفه مىخواهد حقيقت معناى زندگى را يعنى كمال آن را از زندگى دنيا نفى نموده و آن حقيقت و كمال را براى زندگى آخرت اثبات كند، چون زنــدگى