معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

                                                                           فصل سوم

                                                                            نور الهـى


 


مفهوم نور خدا و چگونگى ظهور و شمول آن


« اَلـلّـــهُ نُـــورُ السَّمـــواتِ وَ الاْرْضِ مَثَــــلُ نُــورِهِ... . » (35/نور)
« خدا نور آسمان‏ها و زمين‏است، مَثَل نور او ... .»
نور چيزى است كه هر چيز محتاجِ نور و گيرنده نور را روشن مى‏كند و سپس با ظهور خود دلالت مى‏كند بر مظهرش و خداى‏تعالى هم اشياء را با ايجاد خود وجود و ظـهــور مـى‏دهـد و سـپس بـر ظـهور وجـود خـود دلالـت مـى‏كنـد.
بعد از آن كه خداى‏سبحان خود را نورى خواند كه آسمان و زمين از آن مستنير مى‏شوند و اين كه او مؤمنين را به نور زايدى اختصاص مى‏دهد و كفار از اين نور بهره‏اى ندارند، اينك در ادامه آيه فوق شروع مى‏كند به استدلال و احتجاج بر اين مدعا:
اما نور آسمان و زمين بودن خدا، دليلش اين است كه آنچه در آسمان‏ها و زمين است وجود خود را از پيش خود نياورده و از كس ديگرى هم كه در داخل آن دواست نگرفته‏اند، چون آن‏چه در داخل آسمان‏ها و زمين است در فاقه و احتياج مثل خود آن دو است، پس وجود آن‏چه در آسمان‏ها و زمين است از خدايى است كه همه احتياجات به درگاه او منتهى مى‏شود.
بنابراين، وجود آنچه در آن دو است همان طور كه خود را نشان مى‏دهد، نشان‏دهنده موجد خويش نيز مى‏باشد. پس وجود نور وى است كه هر چيز به وسيله آن نور مى‏گيرد، پس هر چيزى كه در اين عالم است دلالت مى‏كند بر اين كه در ماورايش چيزى است كه منزه از ظلمت است، آن ظلمتى كه خود آن چيز داشت و منزه از حاجت و فاقه‏اى است كه در خود او هست و منزه از نقص است كه از خود او منفك شدنى نيست.
اين زبان حال و مقال تمامى موجودات عالم است و همان تسبيحى است كه خداى‏تعالى به آسمان و زمين و آنچه در آن است نسبت مى‏دهد و لازمه آن نفى استقلال از تمامى موجودات غير خدا، ـ و نفى هر اله و مدبر و ربّى غير خداست.
«كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ - همه دعا و تسبيح خويش دانند! » (41 / نور) اين آيه شريفه تسبيح را به عموم ساكنان زمين نسبت مى‏دهد، چه كافرشان و چه مؤمنشان و از اين تعبير معلوم مى‏شود كه در اين ميان دو نور است: يكى عمومى و ديگرى خصوصى. پس نورى كه خداى‏تعالى با آن خلق خود را نورانى مى‏كند مانند رحمتى است كه با آن به ايشان رحم مى‏كند، كه آن نيز دو قسم است: يكى عمومى و يكى خصوصى... همچنين مالكيت خدا دليل بر هر دو قسم نور است، يعنى اين كه او مالك آسمان‏ها و زمين است و

/ 132