معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انتقال دايمى موجودات به مقصد نهايى


« وَ ما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَ الاَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ ما خَلَقْناهُما اِلاّ بِالْحَقِّ ! » (38 / دخـــان)
مضمون آيات فوق يك حجت برهانى است بر ثبوت معاد، به اين بيان كه اگر فرض كنيم ماوراى اين عالم عالم ديگرى ثابت نباشد، بلكه خداى‏تعالى لايزال موجوداتى خلق كند و در آخر معدوم نموده، باز دست به خلقت موجوداتى ديگر بزند، باز همان‏ها را معدوم كند، اين را زنده كند و سپس بميراند و يكى ديگر را زنده كند و همين طور الى الابد اين عمل را تكرار نمايد، در كارش بازيگر و كارش عبث و بيهوده خواهد بود و بازى عبث بر خدا محال است، پس عمل او هر چه باشد حق است و غرض صحيحى به دنبال دارد و در مورد بحث هم ناگزيريم قبول كنيم كه در ماوراى اين عالم عالم ديگرى است، بــاقــى و دايمــى، كــه تمــامـى موجودات بدان جا منتقل مى‏شوند و آن چه كه در اين دنيــاى فــانــى و نـاپـايــدار هســت مقــدمـه است براى انتقال به آن عالم و آن عــالـم عبارت است از همان زندگى آخرت.(1)
1- الميـــزان ج 35، ص 238.


نقطه انتهاى وجود و هدف از فناى موجودات


« مـا خَلَقْنَـا السَّمــواتِ وَ الاَرْضَ وَ مــا بَيْنَهُمــا اِلاّ بِالْحَــقِّ وَ اَجَــلٍ مُسَمًّى ! » (3 / احقاف)
مراد به سماوات و ارض و ما بين آن دو، مجموع و روبرهم عالم محسوس از بالا و پايين است و مراد به اجل مسمى نقطه انتهاى وجود هر چيز است و مراد به آن نكته در آيه شريفه، اجل مسماى براى روبرهم عالم است و آن روز قيامت است، كه آسمان مانند طومار درهم پيچيده گشته و زمين به زمين ديگر مبدل مى‏شود و خلايق براى خداى واحــد قهــار ظهــور مى‏كننـد.
و معنـاى آيـه ايـن اسـت كـه، مـا عـالـم مشهـود را بـا همـه اجـزايش چـه آسمـانى و چــه زمينــى‏اش نيــافــريــديم مگر به حــق، يعنـى داراى غـايـت و هـدفى ثـابت و نيـز داراى اجلــى معيــن، كه هستــى‏اش از آن تجاوز نمى‏كند و چون داراى اجلى معيــن است قهــرا در هنگــام فرا رسيدن آن اجل فانى مى‏شود و همين فانى شدنش هم هدف و غايتى ثابت دارد، پس بعد از اين عالم عالمى ديگر است كه آن عبارت است از عــالـم بقـا و معـاد مـوعـود.(1)
1- الميـــــــــــــزان ج 35، ص 305.

/ 132