فرموده است. (1)
1- الميــــــــزان ج 11، ص 119.
تعليمـات قرآن در توحيد
« ... وَ ما مِنْ اِلهٍ اِلاّ اِلهٌ واحِدٌ ! » (73 / مــــائــــده)
« ... هيـــچ معبـــــودى جــــز خـــــداى يكتــــا نيســـت ! »
قرآن در تعاليم عاليه خود وحدت عددى را از پروردگار (جل ذكره) نفى مىكند و جهتش اين است كه لازمه وحدت عددى محدوديّت و مقدوريّت است و واحدى كه وحدتش عددى است جز به اين كه محدود به حدود مكانى و زمانى و هزاران حدود ديگر باشد و جز به اين كه مقدور و محاط ما واقع شود تشخيص داده نمىشود و قرآن خداىتعالى را منزه از اين مىداند كه محاط و مقدور چيزى واقع شود و كسى بر او احاطه و تسلط بيابد.
خداىتعالى، بنابر تعليم عالى قرآن، منزه از مقهوريّت است بلكه قاهرى است كه هيــچگــاه مقهــور نمـىشــود، از اين جهت نه وحدت عددى و نه كثرت عددى در حق او تصـور نــدارد و لذا در قــرآن مىفــرمــايــد: « هُــوَ الْـواحِــدُ الْقَهّارِ!» (16 / رعـد)
آيات قرآن مجيد تنها وحدت فرديّه را از بارى تعالى نفى نمىكند، بلكه ساحت مقدس او را منزه از همه انحاء وحدت مىداند، چه وحدت فرديه كه در قبال كثرت فرديه است و چه وحدت نوعيه و جنسيه يا هر وحدت كلى ديگرى كه در قبال كثرتى اسـت از جـنس خود.
بنابر تعليمات قرآن، هيچ چيز خداىتعالى را به هيچ وجه نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال نمىتواند مقهور و مغلوب و محدود در حدى كند از اين جهت وحدت او عددى نيست. آرى از نظر قرآن او قاهرى است فوق هر چيز و در هيچ شأنى از شؤون خود محدود نمىشود، وجودى است كه هيچ امرى از امور عدمى در او راه نـدارد و حـقــى است كه مشوب به هيــچ بـاطلـى نمــىگـــردد.
زندهاى است كه مرگ ندارد. دانايى است كه جهل در ساحتش راه ندارد. قادرى است كه هيچ عجزى بر او چيزه نمىشود. مالكى است كه كسى از او چيزى را مالك نيست. عزيزى است كه ذلت برايش نيست. و ملكى است كه كسى را بر او تسلطى نيست.
يكى از تعليمات عاليه قرآن همين است كه براى پروردگار از هر كمالى خالص آن را قايل است و ساحت مقدسش را از هر نقصى مبرا مىداند.
خداىتعالى به اين معنا واحد است كه از جهت وجود طورى است كه محدود به حدى نمىشود تا بتوان برون از آن حد فرد دومى برايش تصور كرد و خود همين معنا است مفهوم و مقصــود از آيات سوره توحيد:
« قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ. اَللّهُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَــمْ يَكُــنْ لَــهُ كُفُــوا اَحَـــــدٌ! »
هــويّــت پــروردگــار متعــال طورى است كه فرض وجود كسى را كه هويتش از جهتــى شبيــه هــويــت او بــاشــد رفــع مىكنــد. هيچ آفريدهاى نمىتواند آفريدگار را آن