مىبرند و اصلاً براى حيوان به وجود آمدهاند و همچنين حيوان كه براى انسان خلق شده و معناى آيه فوق و آيه « ما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَ الاَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما اِلاّ بِالْحَقِّ...!» (85 / حجر) و آيه « وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الاَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ! » (27 / ص) همه ناظر به اين معنايند.
بنــابـرايـن، لايــزال خلقــت عـالـم از مـرحلـهاى بـه مـرحلـهاى و از غـايتـى بـه غــايـت شــريـفتـرى پيـش مـىرود، تـا آن كـه به غـايتـى بـرسـد كـه غايتى مافوق آن نيست و آن بـازگشت بـه سـوى خــداى سبحــان است، همچنان كه خودش فرمود:« وَ اَنَّ اِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى– به درستى كه منتهى و سرانجام كار به سوى خداست»(42/نجم) (1)
1- الميــــــزان ج 23، ص 63.
حركت هر مخلوق به سوى هدف خاص خلقت خود
« ... قـــالَ رَبُّنَـــا الَّـــذى اَعْطــى كُـلَّ شَــىْءٍ خَلْقَــهُ ثُــمَّ هَــدى ! » (50 / طه)
« ... گفــت: پــروردگــار مــا همــان اســت كــه خلقــت هــر چيــزى را به آن داد و سپس هدايتش كرد! »
هدايت به معناى اين است كه راه هر چيز را به آن طورى نشان دهيم كه او را به مطلوبش برساند و يا حداقل راهى كه به سوى مطلوب او منتهى مىشود به او نشان دهيم و هر دو معنا به يك حقيقت برمىگردد و آن عبارت است از نوعى رساندن به مطلوب، حال يا رساندن به خود مطلوب و يا رساندن به طريق منتهى به آن.
مراد هدايت همه اشياء به سوى مطلوبش است و مطلوب آن همان هدفى است كه بهخاطر آن خلق شده و معناى هدايتش به سوى آن هدف راه بردنش و به كار انداختنش به سوى آن است. معناى آيه اين مىشود كه: پروردگار من آن كسى است كه ميان همه موجودات رابطه برقرار كرده و وجود هر موجودى را با تجهيزات آن يعنى قوا و آلات و آثارى كه به وسيله آن به هدفش منتهى مىشود، با ساير موجوادت مرتبط نموده است. مثلاً جنين انسان را كه نطفه است به صورت انسان فى نفسه مجهز به قوا و اعضايى كرده كه نسبت به افعال و آثار آن تناسبى دارد، كه همان تناسب او را به سوى انسانى كامل منتهى مىكند، كامل در نفس و كامل از حيث بدن.
پس نطفه آدمى با استعدادى كه براى آدم شدن دارد خلقتى را كه مخصوص اوست داده شده و آن خلقت مخصوص همان وجود خاص انسانى است، آنگاه همان وجود با آنچه از قوا و اعضا لازم دارد مجهز شده به سوى مطلوبش كه همان غايت وجود انسانى و آخرين درجه كمال مخصوص به اين نوع است، سير داده مىشود.(1)
1- الميزان ج 27، ص 256.