معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مـفـهـوم مَـثَل اعــلى


«وَ لِلّهِ الْمَثَلُ الاْعْلى!» (60 / نحل)
صفــات سـوئـى وجــود دارد كه عقــل آن را قبيــح دانستـه، مذمتش مى‏كند. صفــات ســوء ديگــرى اســت كه عقــل آن را قبيــح نمى‏دانــد، ولى طبــع آن را كراهت دارد، از قبيل مـرض و عجـز و جهــل. صفــات ديگــرى كــه با تحليل عقلى به دست مى‏آيد، مانند احتياج و فقر و عدم امكان.
خداى‏سبحان منزه است از اين كه متصف شود به صفتى از اين صفات، كه مَثَل‏هاى سوءاند، زيرا آن مثل‏هاى سوئى كه گفتيم از ناحيه گناهانى كه عقل قبيحش مى‏داند حاصل مى‏گردد و جامع همه آن‏ها كلمه «ظلم» است، كه تنزه خداى‏تعالى از آن‏ها روشن است چون خدا مرتكب ظلم نمى‏شود. او هر حكمى كه براند و هر عملى كه انجام دهد همان حكم و همان فعل، متعين از نظر حكمت و نظام جارى در عالم است، به طورى كه غير آن جاى آن را نمى‏گيرد. اما آن قسم مثل‏هاى سوء كه گفتيم از نظر عقل قبيح نيست ولى طبع از آن كراهت دارد و همچنين آنهايى كه با تحليل عقلى بد است، خداوند از آن‏ها هم منزه است. زيرا خداى‏تعالى عزيز مطلق است و ساحتش امتناع دارد از اين كه ذلتى در آن راه يابد. قادرى است كه كل قدرت از آن اوست، پس هيچ رقم عجز در او راه ندارد. كل علم از آن اوست، پس جهلى بدو راه ندارد. محض حيات مال اوست، پس مرگ او را تهديد به فناء نمى‏كند. و او منزه از هر نقصى و عدمى است، پس صفات اجسام كه دچار نقص و فقدان و قصور و فتور مى‏شوند در او راه ندارد.
پس خداى‏سبحان داراى علو و نزاهت است از اين كه به يكى از اين مثل‏هاى سوء كه ماسواى خدا همه به آن متصف مى‏شوند متصف گردد، نه تنها اين مقدار تقدس و تنزه دارد بلكه حتى از مثل‏هاى حسنه و صفات پسنديده كريمه به آن معنايى كه غير او به آن متصف مى‏شود منزه است. يعنى حيات و علم و قدرت و عزت و عظمت و كبرياء و امثال آن به آن معنايى كه در ماسِوىَ اللّه است در خداى‏تعالى نيست، زيرا اين صفات حسنه كماليه در ماسوى اللّه متناهى و مشوب به فقر و حاجت و فقدان و نقيصه است، به خلاف خداى‏تعالى كه اين صفات را خالص از نقص دارد، محض كمال و حقيقت آن را دارد، نامحدود و نامتناهى‏اش را دارد، خالص از شوب نقص و عدمش را دارد. پس او حياتى دارد كه مرگ تهديدش نمى‏كند، قدرتى دارد كه با عجز و خستگى آميخته نيست، علمــى دارد كه مسبــوق و مقــارن با جهـل نبـوده، عزتى دارد كه همراه آن ذلت نيست.
اين جاست كه معلوم مى‏شود اگر خداى‏سبحان درباره خود فرموده: « وَ لِـلّـهِ الْمَثَلُ الاْعْلى» معنايش چيست، چه بعضى از امثال حسنى در درجه پايين‏تر از حسن قرار دارند و بعضى در درجه بالاترى و بعضى در درجه مافوق آن و مثل اعلى در ميان همه مثل‏ها خاص خداى‏تعالى است. اسماء هم خوب و بد دارد و خوبش در خوبى مراحلــى دارد، از همـــه خـوب‏تـرش خـاص خــــداى‏تعــالى اسـت.(1)
1- الميـــــــــــزان ج 24، ص 157.

/ 132