فصل ششم
معبــوديّـت
اعتبـار عبوديّت براى خداىسبحان
«... فَـأِنَّـهُـمْ عِبــادُكَ... ! » (118 / مائده)
«... آنان بندگان تواند... ! »
در قرآن كريم آيات بسيار زيادى است كه مردم را بندگان خدا حساب كرده و اساس دعوت دينى را بر همين مطلب بنا نهاده كه مردم همه بندگان و خداىتعالى مولاى حقيقى ايشان است، بلكه چه بسا از اين نيز تعدى كرده و همه آن چه را كه در آسمانها و زمين است به همين سمت موسوم كرده و نظير همان حقيقتى كه از آن به اسم ملائكه تعبيــر شده و حقيقــت ديگرى كه قرآن شريف آن را جن ناميده و فرموده: « اِنْ كُـــلُّ مَـنْ فِـى السَّمـــواتِ وَ الاَرْضِ اِلاّ اتِـــى الرَّحْمنِ عَبْدا ! » (93 / مريم)
خداىسبحان به تمام معناى كلمه و حقيقةً مالك هر چيزى است كه كلمه (چيز) بر آن اطلاق مىشود، چه هيچ موجودى جز خداىسبحان خود و غير خود را و همچنين نفع و ضرر و مرگ و حيات و نشورى را مالك نيست، مگر آن چه را كه خدا تمليك كند، البته تمليكى كه مالكيت خود او را باطل نمىكند. و همچنين قادر است بر آن چيزى كه بندگان را بر آن قدرت داده است.
همين سلطنت حقيقى و ملكيت واقعى پروردگار منشأ وجوب انقياد موجودات و مخصوصا آدميان در برابر اراده تشريعى اوست و دستوراتى كه او برايشان مقرر فرموده، چه دستوراتى كه درباره كيفيت عبادت و سنتش داده و چه قوانينى كه باعث صلاح امر آنان و مايه سعادت دنيا و آخرتشان مىباشد جعل فرموده است. از آنجايى كه خداىسبحان مالك تكوينى و على الاطلاق است و كسى جز او مالك نيست از اين جهت جايز نيست در مرحله عبوديّت تشريعى - نه تكوينى - كسى جز او پرستش شود، چنانكه خودش فرموده: « وَ قَضـى رَبُّكَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِيّاهُ! » (23 / اسراء) (1)
1- الميـــزان ج 12، ص 238.
معبود در آسمانها و معبود در زمين
«وَ هُـــوَ الَّــذى فِــى السَّمـاءِ اِلــهٌ وَ فِــى الاَرْضِ اِلــهٌ!» (84 / زخـــــرف)
او كسى است كه در آسمانها معبود مستحق عبادت است و همو در زمين معبود، يـعنى مـستحـق مـعبـوديـت اسـت.
اله بودن خدا در آسمان و زمين به معناى آن است كه الوهيت او متعلق به آسمانها و زمين است، نه به اين معنى كه او در آسمانها و زمين و يا در يكى از آن دو مكان جاى