سعادتهايى است كه در غير آن منزلت به آن نمىرسد و آن سعادتها عبارت است از اكرام خدا و مغفرت و رحمت او.
(مُقَرَّبون) بلندمرتبهترين طبقات اهل سعادتند. چنين مرتبهاى براى كسى حاصل نمىشود مگر از راه عبوديت و رسيدن به حد كمال آن و عبوديت تكميل نمىشود مگر وقتى كه عبد تابع محض باشد و اراده و عملش را تابع اراده مولايش كند، هيچ چيزى نخواهد و هيچ عملى نكند مگر بر وفق اراده مولايش و اين همان داخل شدن در تحت ولايت خداست، پس چنين كسانى اولياء اللّه نيز هستند و اولياءاللّه تـنهـا هـميـــن طــايـفــهانـد.(1)
1- الميــــــــــــزان ج 37، ص 245.
« ... كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فى شَأْنٍ ! » (29 / الــرحمــن)
« او همـــــه روزه مشغـــــول كــــارى نـــــو اســـــت! »
منظور از كلمه (يَوْم) در جمله (كُلَّ يَوْم - هر روز) احاطه خداىتعالى در مقام فعل و تدبير اشياء است، در نتيجه او در هر زمانى هست ولى در زمان نيست و در هر مكانى هست لكن در مكان نمىگنجد و با هر چيزى هست لكن نزديك به چيزى نيست. خــداىتعــالى در هــر روز كــارى دارد، غير آن كارى كه در روز قبل داشت و غير آن كارى كه روز بعدش دارد، پس هيچ يك از كارهاى او تكرارى نيست و هيچ شأنى از شؤون او از هر جهت مانند شأن ديگرش نيست، هر چه مىكند بدون الگو و قالب و نمونه مىكند، بلكه به ابداع و ايجاد مىكند و به همين جهت است كه خود را بــديــع نــاميــده و فــرمــوده: « ... بَـديـعُ الـسَّمـواتِ وَ الاَْرْضِ - او كسى است كه آسمانها و زمين را بدون الگو آفريده! »(1)
1- الميـــزان ج 37، ص 207.