معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 118/ 33
نمايش فراداده

هماهنگى قضاى الهى و اختيار انتخاب

« قــالَ النّــارُ مَثْــوَيكُــمْ خلِديــنَ فيهــآ اِلاّ ما شــآءَ اللّــهُ !» (128 / انعــام)
اين آيه و آيات بعدى و قبلى آن ولايت و سرپرستى را كه برخى از ستمگران بر برخى ديگر به اذن خدا دارند، مانند ولايت شياطين بر كفار، تفسير مى‏كند، و بيان مى‏كند كه اين كار از خداى‏تعالى ظلم نيست، به شهادت اين كه خود ستمگران و كفار به زودى در قيامت اعتراف مى‏كنند به اين كه اگر معصيت كردند و يا به خداوند شرك ورزيدند به سوء اختيار خودشان بوده، و اين خود آنان بودند كه با شنيدن نداى الهى و هشدارش نسبت به عذاب قيامت مغرور زندگى دنيا شدند و راه ظلم را پيش گرفتند و ستـمگران هـم رستگار نخواهند شد.
و اين كه قضاى الهى با كفر و ظلم موافق است سبب نمى‏شود كه كفر و ظلمشان به خودشان نسبت داده نشود، نه قضاى الهى منافات با اختيار كه مدار مؤاخذه و مجازات است دارد، و نه اختيار انسانى كه مدار سعادت و شقاوت اوست مزاحم با قضاى الهى است، چون قضاى الهى بر اين گذشته كه آنان اولياى خود را از شياطين به اراده و اختيار خود متابعت كنند، نه اين كه متابعت كنند چه اراده داشته باشند و چه نداشته باشند، تا بتوان گفت خداوند و يا شياطين ايشان را مجبور به سلوك طريق شقاوت و انتخاب شرك و ارتكاب گناهان كرده، بلكه خداى سبحان غنى مطلق است و نيازى به آن‏چه در دست ايشان است ندارد تا به طمع آن به آنان ظلم كند، آرى خداوند همه آنان را به رحمت خود آفريده و به استفاده از رحمتش سفارش و تأكيد فرموده، ولى ايشان راه ظلم را پيش گرفته و در نتيجه از رستگارى باز ماندند.(1)
1- الميـــزان ج 14، ص 222.

اجراى قضاى الهى در اعمال اختيارى انسانى

« تَبَّتْ يَدا اَبى لَهَبٍ وَ تَبَّ !» (1 / لهب)
تعلق قضاى حتمى الهى به فعلى از افعال اختيارى انسان باعث بطلان اختيار انسان نمى‏شود، چون فرض اين است كه اراده الهى - و هم‏چنين فعل خداى‏تعالى - تعلق گرفته‏به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى اختيارى است. (چون فرق بين فعل انسان و هر موجود طبيعى اين است كه فعل انسان اختيارى است و از ساير موجودات فعل طبيعى است،) و اگر فعل انسان و يا بگو ابولهب به اختيار خود او صادر نشود، باعث مى‏شود كه اراده خدا از مرادش تخلف كند، و اين محال است، و وقتى فعلى كه متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كـه آن تـرك واقـع نمى‏شــود. (دقـت بفرماييـد!)
پــس روشــن شــد كه ابالهــب مى‏توانستــه ايمان بيــاورد، از آتــش نجــات پيــدا