معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 118/ 54
نمايش فراداده

اعلام لغويت عهد آنــان را بشكنند، بلكه دستور داد نقــض خود را به ايشان اعــلام كننــد تا ايشان به خاطر بى‏اطلاعــى از آن به دام نيفتنــد، آرى خداى‏تعالى با اين دستور خود مسلمانان را حتى از اين مقدار خيانـت منع فرمود.(1)
1- الميزان ج 17، ص 230.

قضاى الهى در مرگ و جنگ

« قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فى بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْالُ اِلى مَضاجِعِهِمْ !»(154 / آل عمران)
كشته شدن كسانى كه از شما در معركه قتال كشته شدند دليل بر اين نيست كه شما بر حق نمى‏باشيد، و نيز به طورى كه شما پنداشته‏ايد دليل اين هم نيست كه امر غلبه و پيروزى براى شما نمى‏باشد، بلكه قضاى الهى كه گريزى از آن نيست بر اين جارى شده كه اين كشته‏شدگان، در اين مكان از مركب حيات ساقط گشته، كشته گردند و اگر هم شماها خود براى جنگ بيرون نمى‏آمديد باز آنان كه سرنوشتشان به حكم قضاى الهى  كشته شدن بود به پاى خود به قتلگاه خويش مى‏آمدند، بنابراين گريزى از مرگ - كه ساعتى هم جلو و عقب نمى‏افتد - نيست.
سنت قطعى الهى بر عمومى و همگانى بودن ناموس ابتلا و امتحان است و ناچار اين ناموس در زندگى شما و آنان واقع‏شدنى بود، و روى اين اصل بيرون آمدن شما و انجام گرفتن اين جنگ خواه ناخواه شدنى و از امور غير قابل اجتناب بوده است. بنابراين چاره‏اى نبود جز اين كه شما بيرون آييد و اين جنگ انجام گيرد، تا اين كه كشته‏شدگان به آن‏چه را كه بايد برسند رسيده و به درجات خويش نايل گردند و شما نيز به آن‏چه كه بايد برسيد رسيده و پس از امتحان و روشن شدن وضعتان از نظر طرز تفكر و نيروى ايمان و يا شرك، يكى از دو طرف سعادت و يا شقاوت بـرايـتـان تـثـبـيت گـردد.(1)
1- الميــــــــزان ج 7، ص 86.

قضاى الهى در مرگ و انتقال

« وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ!» (19 / ق)
مراد به «سَكْرَة» و مستى موت، حال جان كندن و نزع آدمى است، كه مانند مستان مشغــول به خودش است، نه مى‏فهمــد چه مى‏گويد، و نه مى‏فهمد اطرافيانش دربــاره‏اش چه مى‏گويند. اگر آمــدن سكره موت را مقيد به قيد (حق) كرد، براى اين بود كه اشاره كند به اين كه مسأله مــرگ جزو قضاهاى حتمــى است كه خداى‏تعالى در نظام عالــم رانده و از خود مــرگ غرض و منظور دارد، هم‏چنان كه از آيه: « كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَـوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ اِلَيْنا تُرْجَعُونَ!» (35 / انبياء) اين معنا استفاده مى‏شود، چون مى‏فهماند منظور ما از مردنى كردن همگى شما آزمايش شماست و مردن عبارت است از انتقال از يك خانه به خانه‏اى كه بعد از آن و ديوار به ديوار آن قرار دارد و اين مرگ و انتقال حق است، همان‏طور كه بعث و جنت و نار حق است. اين معنايى است كه از كلمه