معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 17/ 9
نمايش فراداده

***** صفحه 71 *****
اين چهار نفر اين كار را كردند و صحف را در مصحف وارد نمودند. آنگاه عثمان صحف حفصه را به او برگردانيد و از مصاحف نوشته شده به هر دياري يكي فرستاد و دستور داد تا بقية قرآن ها را چه در صحف و چه در مصاحف آتش زدند!
زيد بن ثابت گويد:
- در آن موقع كه قرآن ها را جمع آوري مي كرديم به اين مطلب برخورديم كه در سورة احزاب رسول الله"ص" آيه اي را قرائت مي كرد ولي در نسخه هائي كه در  اختيار داشتيم نبود. تحقيق كرديم معلوم شد تنها خزيمه بن ثابت انصاري آن را دارد. آن را كه عبارت بود از آية " مِنَ المؤُمِنينَ رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدوُا اللهَ عَلَيهِ ...! " در جاي خودش قرار داديم. "
2- در همان كتاب از ابن اشته از طريق ايوب، از ابي قلابه روايت كرده كه گفت: مردي از بني عامر كه انس بن مالك مي گفتند، گفت:
" در عهد عثمان اختلافي بر سر قرآن پديد آمد و آن چنان بالا گرفت كه آموزگاران و دانش آموزان به جان هم افتادند و اين مطلب به گوش عثمان رسيد و گفت: در حكومت من قرآن را تكذيب مي كنيد؟  و آن را به دلخواه خود قرائت مي نمائيد؟ قهراً آنهائي كه بعد از من خواهند آمد اختلافشان بيشتر خواهد بود. اي اصحاب محمد"ص" جمع شويد و براي مردم امامي بنويسيد!
اصحاب گرد آمدند و به نوشتن قرآن پرداختند و چون در آيه اي اختلاف مي كردنـــــد يكي مي گفت رسول خدا"ص" اين آيه را به فلاني ياد داد. عثمان مي فرستاد تا با سه نفر شاهد از اهل مدينه بيايد و آنگاه مي پرسيدند رسول خدا"ص" اين آيه را چگونه ياد داده است؟ آيا اين جور است يا آن جور؟ مي گفت: نه اين طور به من آموخته است! آيه را آنطور كه گفته بود در جاي خالي كه قبلاً برايش گذاشته بودند مي نوشتند."
3- در همان كتاب از ابن ابي داود از طريق ابن سيرين از كثيربن افلج روايت كرده كه گفت:
" وقتي عثمان خواست مصاحف را بنويسد، براي اين كار دوازده نفر از قريش و انصار را انتخاب كرد. ايشان فرستادند تا ربعه ( جعبة كوچك) را كه در خانة عمر بود آوردند. عثمان با ايشان قرار گذاشت كه در هر قرائتي كه اختلاف كردند به تأخير اندازند تا از او دستور بگيرند.
محمد مي گويد: به نظر من منظور از تأخير انداختن اين بود كه آخرين عرضة قرآن را پيدا نموده و آيه را بر طبق آن بنويسند. ( چون جبرئيل سالي يك بار همة قرآن را به رسول خدا"ص" عرضه مي كرد.) "
4- و نيز در آن كتاب است كه ابن ابي داود به سند صحيح از سويد بن غفله روايت كرده كه گفت:
" علي عليه السلام فرمود:  دربارة عثمان جز خوبي نگوئيد، زيرا به خدا قسم كه آنچه او در خصوص قرآن انجام داد همه با مشورت ما و زير نــــظر ما بود، و مرتب مي پرسيد: شما چه مي گوئيد دربارة اين قرائت؟
( و جريان چنين بود كه روزي گفت: ) شنيدم بعضي به بعضي مي گويند قرائت من از قرائت تو بهتر است و اين كار سر به كفر در مي آورد.  گفتم: نظر خودت چيست؟  گفت: من نظرم اين است كه همة مردم را بر يك قرائت وادار سازيم تا در قرائت قرآن فرقه فرقه نشوند.  ما گفتيم نظر خوبي است! "

***** صفحه 72 *****
3- در اتقان از احمد و ابن ابي داود و ترمذي و نسائي و ابن حيان و حاكم نقل كرده كه همگي از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت:
" من به عثمان گفتم:  چه چيز وادارتان كرد تا سورة انفال و سورة برائت را پهلوي هم بنويسيد؟  با اينكه يكي از سوره هاي طولاني است و آن ديگري از سوره هاي صد آيه اي است و ميان آن دو بسم الله الرحمن الرحيم نگذاشتيد ولي ميان هفت سوره طولاني گذاشتيد؟
عثمان گفت: سوره اي داراي آيات بر رسول خدا"ص" نازل مي شد و وقتي چيـــــزي نازل مي شد به بعضي از نويسندگان وحي مي فرمود: اين آيات را بگذاريد در آن سوره اي كه در آن چنين و چنان آمده است. و سورة انفال از سوره هائي است كه در اوايل هجرت در مدينه نازل شد ولي سورة برائت از سوره هائي است كه در اواخر نازل شد چون مطالب آن شبيه به مطالب سورة انفال بود من شخصاً خيال كردم كه اين سوره جزو آن سوره است!  چون رسول الله"ص" از دنيا رفت و تكليف ما را دربارة اين مطلب معين نفرمود، به همين جهت من از يك سو اين دو سوره را پهلوي هم قرار دادم و ميان آن دو بسم الله الرحمن الرحيم قرار ندادم و از سوي ديگر آن را پهلوي هفت سورة طولاني گذاردم. ( مقصود از هفت سورة طولاني به طوري كه از اين روايت و از روايت ابن جبير بر مي آيد, عبارتند از: سورة بقره، سورة آل عمران، سورة نساء، سورة مائده، سورة انعام، سورة اعراف و سورة يونس كه در جمع آوري دورة ابوبكر ترتيب آنها بدين قرار بوده و سپس عثمان آن را تغيير داده و سورة انفال را كه از سوره هاي مثاني است و برائت را كه از صد آيه هاست و بايد قبلاً از مثاني باشد ميان اعراف و يونس قرار داد و انفال را جلوتر از برائت جاي داد.) "
  دفاع تاريخي اباذر از آيات وحي
در درمنثور است كه ابن القديس از علباء بن احمر روايت كرده كه:
" عثمان بن عفان وقتي خواست مصاحف را به صورت يك كتاب در آورد، بعضي خواستند حرف ( وَ ) را كه در اول جملة " وَالَّذين يَكنِزوُنَ الذَّهَبَ وَالفِضّه ...،" در سورة برائت است بيندازند، ابي ( ابي ذر) گفت يا ( واو) را بنويسند يا شمشير خود را به دوش  مي گيرم! "
مستند: بحث تاريخي و تحليلي                        

الميزان ج 23 ص186
ترتيب سوره هاي قرآن
    ترتيب سوره هاي قرآني در جمع آوري اوليه كار اصحاب بوده است و همچنين در جمع آوري ثاني.  دليل اين امر رواياتي است كه در بعض آنها موضوع ترتيب دادن سوره ها را ذكر كرده اند مانند آنكه گفت: عثمان سورة انفال و برائت را ميان اعراف و يونس قرار داد، در حالي كه در جمع اوليه بعد از آن دو قرار داشتند.
    روايات ديگري است كه نشان مي دهد ترتيب مصحف هاي ساير اصحاب با ترتيب سوره ها در جمع آوري اوليه و ثانويه مغايرت داشته است.

***** صفحه 73 *****
    مثلاً روايتي مي گويد: مصحف علي عليه السلام بر طبق نزول مرتب بود.  چون اولين سوره كه نازل شد سورة "علق" بود، در قرآن علي عليه السلام هم اولين سوره، سورة "علق" بود و بعد از آن " مدثر" و بعد از آن " نون" و سپس سورة " مزمل" و "تبت" و " تكوير" قرار داشت و بدين ترتيب تا آخر سوره هاي مكي، و بعد از آن ها سوره هاي مدني قرار داشته است.
    ( اين روايت را صاحب اتقان از ابن فارس نقل كرده و در تاريخ يعقوبي ترتيب ديگري براي مصحف علي عليه السلام نقل شده است. )
    در كتاب " المصاحف " به سند خود از ابي جعفر كوفي ترتيب مصحف "ابي" را نقل كرده كه به هيچ وجه شباهتي با قرآن هاي موجود ندارد.
     همچنين از جرير بن عبدالحميد، ترتيب مصحف ابن مسعود را نقل كرده كه با قرآن هاي موجود مغايرت دارد. عبدالله بن مسعود، اول از سوره هاي طولاني شروع كرده و پس از آن سوره هاي صدي و آنگاه مثاني و سپس مفصلات را آورده است.
     ( قرآن هاي موجود در ترتيب سوره ها، اول مطابق قرآن عبدالله بن مسعود است، لكن باز از نظر نظم تقدم و تأخر سوره هاي هر فصلي مغايرت دارد. )
نظر رسول الله دربارة ترتيب سوره ها
     بسياري از مفسرين گفته اند: ترتيب سوره هاي قرآن توقيفي و به دستور رسول الله"ص" بوده است و آن جناب با اشارة جبرئيل و به امر خداي تعالي دستور مي داده تا سوره هاي قرآني را به اين ترتيب بنويسند.
     ( عليرغم ادعاي اين گروه از مفسرين چنين رواياتي ديده نشده است.)
     روايتي از عثمان بن ابي العاص وجود دارد كه رسول خدا"ص" فرموده:
- " جبرئيل نزد من آمد و گفت: بايد آية " اِنَّ اللهَ يَأمِرُ بِالعَدل وَ الاِحسان !" را در فلان موضع از سوره جاي دهي! "
     اين روايت بيش از اين دلالت ندارد كه عمل رسول خدا"ص" در پاره اي آيات چنين بوده است.
     ولي روايات ديگر كه دربارة جمع آوري قرآن نقل شده دلالت ندارد بر مطابقت ترتيب اصحاب با ترتيب رسول الله"ص".
     البته، اصحاب تعمدي بر مخالفت ترتيب رسول خدا"ص" در آنجا كه علم به ترتيب آن جناب داشتند، نورزيده اند. اما آنجائي كه از ترتيب رسول خدا"ص" اطلاعي نداشتند، دليلي بر قرار دادن سوره ها بر اساس ترتيب آن حضرت وجود نداشته است.
     روايات نشان مي دهد: در جمع اول اصحاب ترتيب رسول الله"ص" را در همة آيات نمي دانستند و علمي نداشتند به اينكه جاي هر آيه اي كجاست و حتي خود آيات را هم به تمامي حافظ نبودند.

***** صفحه 74 *****
     رسول خدا"ص" و صحابه اش وقتي تمام شدن سوره را مي فهميدند كه "بسم الله!" ديگري نازل مي شد و آن وقت مي فهميدند كه سورة قبلي تمام شده است. اين معنا را به طوري كه در اتقان آورده، ابو داود و حاكم و بيهقي و بزار، از طريق سعيد بن جبير، از ابن عباس نقل كرده اند، كه گفت:
     - " رسول خدا"ص" نمي دانست چه وقت سوره تمام مي شود تا آنكه " بسم الله الرحمن الرحيم!" نازل مي شد. و وقتي " بسم الله!" نازل مي شد معلوم مي گشت كه آن سوره خاتمه يافته و سورة ديگري شروع شده است. "
     روايت فوق و امثال آن صريحند در اينكه ترتيب آيات قرآن در نظر رسول الله"ص" همان ترتيب نزول بوده است، و در نتيجه همة آيه هاي مكي در سوره هاي مكي، و همة آيه هاي مدني در سوره هاي مدني قرار داده شده است، مگر آن سوره اي كه (فرضاً) بعضي آياتش در مكه و بعضي ديگر در مدينه نازل شده باشد، و به فرضي هم كه چنين چيزي باشد، حتماً بيش از يك سوره نيست.
     لازمة اين مطلب اين است كه اختلافي كه ما در مواضع آيات مي بينيم همه ناشي از اجتهاد صحابه باشد.
     توضيح اينكه روايات بي شماري در اسباب نزول داريم كه نزول بسياري از آياتي را كه در سوره هاي مدني است در مكه،  و نزول بسياري از آياتي را كه در سوره هاي مكي است در مدينه معرفي كرده است، و نيز آياتي را مثلاً نشان مي دهد كه در اواخر عمر رسول الله"ص" نازل شده است، و حال آنكه مي بينيم در سوره هائي قرار دارد كه در اوايل هجرت نازل شده است، و ما مي دانيم كه از اوايل هجرت تا اواخر عمر آن جناب سوره هاي زياد ديگري نازل شده است. مانند سورة بقره كه در سال اول هجرت نازل شد، و حال آنكه آيات چندي در آن هست كه روايات آنها را آخرين سورة آيات نازله بر رسول خدا"ص" مي داند، حتي از عمر نقل شده كه گفت: رسول خدا"ص" از دنيا رفت در حالي كه هنوز آيات ربا را بر ما بيان نكرده بود، و در اين سوره است آية: " وَاتَّقوُا يَوماً تُرجَعوُنَ فيهِ اِلي الله ...!" ( بقره 281) كه در روايات آمده است كه آخرين آيه نازله بر آن جناب است.
     پس, معلوم مي شود، اينگونه آيات كه در سوره هاي غير مناسبي قرار گرفته اند و ترتيب نزول آنها رعايت نشده است، به اجتهاد اصحاب در آن مواضع قرار گرفته اند.
     مؤيد اين معنا روايتي است كه صاحب اتقان از ابن حجر نقل كرده كه گفته است: روايتي از علي عليه السلام وارد شده كه بعد از درگذشت رسول خدا"ص" قرآن را به ترتيب نزولش جمع آوري كرده است.  و اين روايت را ابن ابي داود هم آورده و مضمون آن از مسلمات روايات شيعه است.
اين بود آنچه كه ظاهر روايات اين باب بر آن دلالت مي كرد لكن عدة زيادي اصرار دارند بر اينكه ترتيب آيات قرآني توقيفي است و آيات قرآن موجود در دست ما كه معروف ب

***** صفحه 75 *****
     قرآن عثماني به دستور رسول خدا"ص" ترتيب يافته كه دستور آن جناب هم با اشاره جبرئيل بوده است و اين عده ظاهر روايات نامبرده در بالا را تأويل كرده و گفته اند: جمعي كه صحابه كردند جمع مرتبي نبوده است، بلكه همان طور ترتيبي را كه به ياد داشته اند، در آيات و سوره ها رعايت نموده اند و آن را در مصحفي ثبت كرده اند.
     و حال آنكه خوانندة محترم خوب مي داند كه كيفيت جمع آوري اول كه در زمان ابوبكر صورت گرفت و روايات آن را بيان مي كرد، صريحاً اين تأويل را رد مي كند.

فصل ششم: مشخصات مطالب قرآن

مستند:آيه 106 سوره اسري    " وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَاَهُ عَليَ النّاسِ عَلي مَكثٍ  وَنَزَّلناهُ تَنزيلاً  !  "
الميزان ج 26 ص32
تقسيمات قرآن
    قرآن كريم به اجزائي تقسيم شده كه با آن شناخته مي شود، مانند: سي جزء ، هر جزء چهار حزب،  هر حزب ده عشر.
    اين تقسيم بندي است كه در قرآن كريم به عمل آمده است ولي آنچه خود قرآن دربارة خود بيان كرده، دو تقسيم است:
1- سوره
2- آيه
1-  سوره هاي قرآن
         در قرآن مجيد مكرر از اين تقسيم اسم برده شده است، مانند: " سوُرَةٌ اَنزَلناها...!"  يا  " فَآتوُا بِسوُرَةٍ مِثلُهُ ...!" در سوره هاي نور و يونس و غير ذلك.
در لسان رسول خدا"ص" و صحابه و ائمة معصومين عليهم السلام نيز استعمال اين دو زياد آمده و به حدي كه جاي ترديد نمانده كه سوره و آيه دو حقيقت قرآني است، و اين سوره ها مجموعه اي از كلام الهي است, كه هر يك با بسم الله آغاز شده، و غرضي را بيان مي كنند و آن غرض معرف سوره است. در هيچ يك اين قاعده تخلف نپذيرفته مگر در سورة برائت آنهم به حكم پاره اي از روايات ائمه اهل بيت"ع" تتمة آياتي از سورة انفصال است و نيز مگر در سورة والضحي و الم نشرح كه با اينكه يك سوره هستند يك بسم الله در وس

***** صفحه 76 *****
     فاصله شده و همچنين سورة فيل و ايلاف كه سورة واحدي هستند و يك بسم الله در وسط فاصله شده است.  البته همة اينها به حكم روايتي است از ائمه معصومين عليهم السلام رسيده كه شيخ آن را در تهذيب به سند خود از هشام از امام صادق عليه السلام روايت كرده، و محقق در شرايع و طبرسي در مجمع البيان آن را به روايت اصحاب ما اماميه نسبت داده اند.
2-  آيه هاي قرآن
     نظير آنچه دربارة سوره ها گفته شد، در آيه ها هم جريان دارد، چه در كلام الهي آيه به طور مكرر بر قطعه اي از كلام الهي اطلاق شده است, مانند:
     " اِذا تُلِيَت عَلَيهِم آياتِهِ زادَتِهِم ايماناً !" ( انفال 2 )  و يا:
     " كِتابٌ فُصِّلّت آياتُهُ قُرآناً عَرَبِيّاً !" ( حم سجده 3 ).
     از ام سلمه روايت شده كه گفت: " رسول خدا"ص" آخر هر آيه مي ايستاد و وقف مي كرد." و نيز به روايت صحيح ديگر آمده كه: " سورة حمد هفت آيه است."  و از رسول الله"ص" روايت شده كه فرمود: " سورة ملك سي آيه است. " و همچنين رواياتي ديگر كه دربارة عدد آيه هاي هر سوره از كلام الهي از رسول خدا"ص" نقل شده است.
يك آيه - يك قطعه از كلام خدا
     آنچه كه دقت در تقسيم بندي طبيعي كلام عرب به فصول و قطعه هاي جداي از هم و مخصوصاً در كلمات مسجع آن، و نيز آنچه كه تدبر در روايات وارده از رسول خدا"ص" و اهل بيتش در خصوص عدد آيات وارد شده، اقتضا مي كند، اين است كه يك آيه از قرآن كريم يك قطعه از كلام خداست، كه حقش اين است كه بر آن يك قطعه اعتماد و تكيه نموده و در تلاوت از قبل و بعدش جدا كرد!
     و اين قطعات به اختلاف سياق ها و مخصوصاً در سياق هاي مسجع مختـــلف مي شود، چه بسا كه يك كلمه به تنهائي به خاطر سجع آخرش يك آيه به حساب آيد، مانند كلمة :" مُدهآ مَّتانِ - دو برگ سبز،" و چه بسا دو كلمه يا بيشتر باشد، چه اينكه كلام تامي باشد يا نصف كلام، مانند: " اَلرَّحمنُ, عَلَّمَ القُرآنَ, خَلَقَ الاِنسانَ, عَلَّمَهُ البَيانَ ", و مانند: " اَلحاقَّةُ, مَاالحاقَّةُ, وَما اَدراكَ ماَالحاقَّةُ...!"
     و چه بسا يك آيه بسيار طولاني باشد مانند آية راجع به قرض دادن و گرفتن كه آيه 282 سورة بقره است.
عدد سوره هاي قرآن
     عدد سوره هاي قرآن 114 است و بر همين عدد قرآن هاي داير در ميان مسلمين جريان يافته است.  اين قرآن ها مطابق قرآني است كه عثمان جمع آوري كرده است.
     از امامان اهل بيت نقل شده كه : سورة "برائت" مستقل نيست، بلكه متمم سورة قبل از آن است.  و همچنين سورة " وَالضُحي" و " اَلَم نَشرَح" يك سوره، و سورة " فيل" و سورة " ايلاف" نيز يك سوره اند.

***** صفحه 77 *****
عدد آيه هاي قرآن
     در خصوص عدد آيه هاي قرآن نص متواتري نرسيده است كه يك يك آيه ها را معرفي كند و هريك را از ديگري متمايز سازد.
     روايات آحادي هم كه رسيده به خاطر اينكه خبر واحد است قابل اعتماد نيست.  روشن ترين دليل بر نبود دليل معتبر اختلاف كساني است كه عدد آنها را شمرده اند.  اهل مكه يك جور گفته اند و اهل مدينه جوري ديگر و اهل شام يك نوع  و اهل بصره و كوفه هر يك به نوع ديگر.
     بعضي گفته اند: عدد آيات قرآن 6000 است. بعضي ديگر گفته اند: 6204 آيه است. يكي گفته: 6214 آيه و يكي ديگر گفته 6219 آيه و بعضي گفته 6225 آيه و بعض ديگر گفته اند 6236 آيه !
     مكي ها عدد خود را از عبدالله بن كثير، از مجاهد، از ابن عباس، از ابي بن كعب روايت كرده اند.
     مدني ها براي خود دو جور عدد روايت كرده اند. يكي به ابي جعفر مرثد بن قعقاع و شيبه بن نصاح  منتهي مي شود. و روايت ديگرشان به اسماعيل بن جعفر بن ابي كثير انصاري منتهي مي شود.
     اهل شام عدد خود را از ابي درداء روايت كرده اند.
     روايت بصري ها به عاصم بن عجاج جحدري، و روايت عدد كوفي ها به حمزه و كسائي و خلف منتهي مي شود.
     حمزه گفته است: اين عدد را ابن ابي ليلي، از ابي عبدالرحمن سلمي، از حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام براي ما روايت كرده است.
     سخن كوتاه، وقتي اعداد به يك نص متواتر و يا حداقل خبر واحد قابل اعتنائي منتهي نشود و هيچ آيه اي به طور اطمينان بخشي از ساير آيات قبل و بعدش متمايز نگردد؛  هيچ الزامي نيست كه يكي از اين روايات اخذ شود، لاجرم هر يك از اين روايات روشن و قابل اعتماد بود مي گيريم و مابقي را طرد مي كنيم و گرنه به هيچ يك عمل نمي كنيم. در اينجا اهل بحث اگر اهل تدبر باشد بايد به هريك كه در نظرش معتمدتر بود، عمل نمايد!
     و آنچه از علي عليه السلام در عدد كوفيان نقل شده معارض است با   ادله اي كه از خود آن جناب و همچنين از ساير ائمه عليهم السلام رسيده است كه در هر سوره بسم الله جزء آن سوره، و يكي از آيات آن سوره است.  چه به حساب كوفيان تنها بسم الله سورة فاتحه جزء سوره است و مابقي به حساب نيامده است.  لازمة روايات نامبرده اين است كه عدد آيه هاي قرآن به مقدار بسم الله هاي سوره بيشتر باشد!
و اين همان علتي است كه ما را از ايراد بحث هاي مفصل كه دربارة عدد آيه هاي قرآن شده، منصرف ساخته است!  چون ديديم كه اين بحث ها به نتيجه اي نمي رسد تنها به اين اكتفا مي كنيم كه در عدد آيه هاي40 سورة قرآني اتفاق نظر دارند و در عدد آيه ها و ي

***** صفحه 78 *****
     رئوس آيه هاي 74 سوره اختلاف كرده اند. و همچنين در اينكه كلمة " ال راء" مثلاً آيه اي است تام و مستقل اتفاق كرده اند ولي در بقيه حروف مقطعه اختلاف كرده اند!
رديف نزول سوره هاي قرآن
     در كتاب اتقان ( از ابن ضريس) نقل شده كه او در كتاب فضايل القرآن خود گفته: محمد بن عبدالله بن ابي جعفر رازي به ما خبر داد كه عمروبن هارون ما را حديث كرد كه عثمان بن عطاء خراساني برايمان نقل كرد از پدرش، از ابن عباس، كه گفت:- آغاز هر سوره كه در مكه نازل شده، در مكه نوشته شد, و بعدها خــــــــداوند هر چه مي خواست بدان ملحق مي كرد:
رديف نزول سوره هاي قرآن به شرح زير است:
الف. سوره هاي مكي ( به تعداد 85 سوره ):
1- علق        30- قيامة        59- مؤمن
2- قلم (نون)    31- هُمَزه        60- فصلت
3- مزمل        32- مرسلات    61- شوري    
4- مدثر        33- ق        62- زخرف
5- تبت        34- بلد        63- دخان
6- تكوير        35- طارق    64- جاثيه
7- اعلي        36- قمر        65- احقاف
8- ليل        37- ص        66- ذاريات
9- فجر        38- اعراف    67- غاشيه    
10- ضحي    39- جن        68- كهف
11- انشراح    40- يس        69- نحل
12- عصر    41- فرقان    70- نوح
13- عاديات    42- فاطر        71- ابراهيم
14- كوثر        43- مريم        72- انبياء
15- تكاثر        44- طه        73- مؤمنون
16- ماعون    45- واقعه    74- سجده
17- كافرون    46- شعرا        75- طور    
18- فيل        47- نمل        76- ملك
19- فلق        48- قصص    77- حاقّه
20- ناس        49- بني اسرائيل    78- معارج
21- اخلاص    50- يونس    79- نباء    
22- نجم        51- هود        80- نازعات
23- عبس (اعمي)    52- يوسف    81- انفطار
24- قدر        53- حجر        82- انشقاق
25- شمس    54- انعام        83- روم
26- بروج    55- صافات    84- عنكبوت

***** صفحه 79 *****
27- تين        56- لقمان        85- مطففين
28- قريش    57- سباء    ( اين بود سوره هائي كه در مكه نازل شده اند.)
29- قارعه    58- زمر
سوره هاي زير را خداي تعالي به ترتيب در مدينه نازل فرموده است.
ب. سوره هاي مدني ( به تعداد 28 سوره ):
1- بقره        10- رعد        19- منافقون
2- انفال        11- رحمن    20- مجادله
3- آل عمران    12- انسان(دهر)    21- حجرات
4- احزاب    13- طلاق    22- تحريم
5- ممتحنه    14- بيّنه        23- جمعه
6- نساء        15- حشر    24- تغابن
7- زلزال    16- نصر    25- صف
8- حديد        17- نور        26- فتح
9- محمد (قتال)  18- حج        27- مائده
                28- برائت
    در اين روايات سورة فاتحه ساقط شده و چه بسا گفته باشند كه اين سوره دوبار نازل شده است، يكي در مكه و بار ديگر در مدينه!    
     آنچه از سوره هاي مدني همة راويان اتفاق نظر دارند عبارتند از:
1- بقره            8- احزاب        15- ممتحنه
2- آل عمران        9- محمد            16- منافقون
3- نساء            10- فتح            17-جمعه
4- مائده            11- حجرات        18 طلاق
5- انفال            12- حديد        19- تحريم
6- توبه            13- مجادله        20- نصر
7- نور            14- حشر        
     آنچه از سوره هاي مكي و مدني مورد اختلاف راويان است، عبارتند از:
1- رعد            5- تغابن            9- زلزال
2- رحمن            6- مطففين        10- توحيد
3- جن            7- قدر            11- فلق
4- صف            8- بيّنه            12- ناس
البته در فن تفسير و بحث مربوط به دعوت پيامبر اسلام"ص" و سير معنوي و سياسي و مدني زمان رسول الله"ص" و تحليل سيرة شريفة آن جناب، دانستن اينكه كدام سوره مك

***** صفحه 80 *****
     و كدام سوره مدني است، و كدام جلوتر نازل شده و كدام متعاقب آن، دخالت بسياري دارد.
     روايات در حل اين مجهولات چندان كمك مؤثري نمي كنند, و تنها طريق رسيدن به اين غرض, تدبر و دقت در سياق آيات و استمداد از قرائن و امارات داخلي و خارجي است!
مستند:آية 1 سورة حمد               " بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم !  "              

الميزان ج 1 ص28
هدف مشخص هر سورة قرآن
    اينكه جملة " بسم الله الرحمن الرحيم!" اين نام شريف، بر سر هر سوره تكرار شده، راجع به آن غرض واحدي است كه در خصوص آن سوره تعقيب شده است.
    خداي سبحان كلمة " سوره " را در كلام مجيدش چند جا آورده، مانند:
    "  فَآتوُا بِسوُرَةٍ مِثلُهُ ...!" ( يونس 38)
        "  فَآتوُا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلُهُ مُفتَرِيات ! " ( هود 13)
    " اِذا اُنزِلَت سوُرَهٌ ...! "  ( توبه 86)
    " سوُرَةٌ اَنزَلناها وَ فَرَضناها...! " ( نور 1)
     از اين آيات مي فهميم كه هر يك از سوره ها طائفه اي از كلام خداست، كه براي خود، و جداگانه، وحدتي دارند، نوعي از وحدت، كه نه در ميان ابعاض يك سوره هست، و نه ميان سوره اي و سوره ديگر.
     از اينجا مي فهميم كه اغراض و مقاصدي كه از هر سوره به دست مي آيد، مختلف است، و هر سوره اي غرضي خاص و معناي مخصوصي را ايفاء مي كند، غرضي را كه تا سوره تمام نشود، آن غرض نيز تمام نمي شود.
مستند:آية 6 سورة جاثيه         "   تِلكَ آياتُ اللهِ نَتلوها عَلَيكَ بِالحَقِّ...!  "       

الميزان ج 35 ص259
آيات قرآن و دلالت آنها
    " آيات" به معناي علامت هاي داراي دلالت هستند. آيات كونية خدا عبارت است از امور تكويني اي كه با وجود خارجي خود دلالت مي كند بر اينكه خداي تعالي در خلقت عالم يگانه است، و شريكي در اين كار ندارد، و متصف است به صفات كماليه، و منزه است از هر نقص و حاجت!
    ايمان به اين آيات معنايش ايمان داشتن به دلالت آنها بر هستي خداست، كه لازمة داشتن چنين ايماني، ايمان داشتن به خدا بر طبق دلالت اين ادله است، نه خدائي كه اين ادله بر آن دلالت نكند.
آيات قرآن كريم نيز از اين جهت آيات ناميده شده اند كه بيانگر آيات تكويني هستند