جلوه‌ هاي غربت

اصغر صادقي؛ ويراستار: عبدالحسين طالعي

نسخه متنی -صفحه : 44/ 11
نمايش فراداده

7 - غيبت:

در متون دينى پيرامون موضوع غيبت به فراوانى سخن رفته است. گاه اصل وقوع غيبت را يادآور شده‌اند، گاهى ديگر به طول مدّت غيبت پرداخته‌اند، گاهى از حكمت و علّت غيبت سخن در ميان آورده‌اند. زمانى به چگونگى برخورد با غيبت رهنمود و هشدار داده‌اند، گاهى به بيان پديده‌هاى زيان‌بار در دوران غيبت پرداخته و به مردم آموخته‌اند كه چگونه بااين پديده‌ها مقابله نمايند، گاهى ارج و قدر باورمندان به غيبت را مطرح كرده‌اند، زمانى هم غم مهجورى از آن يار مهربان  را يادآور شده‌اند كه چه جان‌كاه است. خلاصه در مراجعه به روايات اسلامى مى‌توان علاوه بر آن‌چه بدان اشاره رفت، ده‌ها سرفصل ديگر را نيز نشان داد كه جملگى در زمينه‌ى غيبت مورد دقّت و توجّه پيشوايان دين بوده است.
راستى آيا هيچ‌گاه انديشه كرده‌ايد كه اين‌همه سخن متنوّع در يك موضوع واحد، چه هدفى را دنبال مى‌نموده است؟
به نظر مى‌رسد كه در صدر اين اهداف مى‌توان روى موضوع «آماده‌سازى ذهنى و توان و تحمّل رويارويى» با اين مسأله انگشت گذاشت و به دنبال آن دو شيوه‌ى برخورد اجرايى را مطرح كرد كه اوّلى «اتّخاذ مناسبت‌ترين روش تلقّى و برخورد» و دومى «برخوردارى از آثار سازنده‌ى آن» مى‌باشد. البتّه چه‌بسا اهداف والاى ديگرى نيز در ميان باشد كه بتوان با دقّت روى مسأله، آن‌ها را نيز به‌دست آورد.
در فرهنگ دينى موضوع ايمان با تلقّى صحيح از جايگاه پيامبر 6به‌شدّت به يك‌ديگر گره خورده تا جايى‌كه در قرآن مجيد آمده است :
(فَلا وَ رَبِّکَ لايُؤْمِنونَ حَتّى يُحَكِّموکَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لايَجِدوا في أنْفُسِهِمْ حَرَجآ مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّموا تَسْليمآ)  
(سوگند به خدا كه هيچ‌گاه به تو ايمان نمى‌آورند مگر آن‌كه رأى تو را در موضوعات مورد اختلاف در ميان خود پذيرا باشند و از آن‌چه تو حكم مى‌كنى نه تنها هيچ رنج و ناگوارى در خود احساس نكنند، بلكه ـ از سرِ رغبت ـ تسليم بى‌چون و چراى تو باشند.)
اين بيان قرآن با صراحت، ناظر به ضرورت رضايت باطنى و برخاسته از سويداى دل، به رأى و نظر پيامبر 6در مسائل مورد بحث مى‌باشد.  
بعد از اين مقدّمات در دو موضوع «غيبت» و «جايگاه پيامبر 6» در آغاز به بخش‌هايى از بيان رسول خدا 6در موضوغ غيبت مى‌پردازيم و آن‌گاه به مناسبت آيه‌اى كه بدان اشاره رفت چگونگى پذيرش و تلقّى از اين امر را در بخشى از بيانات امام سجّاد 7پى مى‌گيريم.
رسول خدا 6ضمن آن‌كه بر شباهت فراوان ميان خُلق و خوى خويش با امام عصر 7تأكيد مى‌نمايند، به وقوع مسأله‌ى غيبت در آن‌حضرت اشاره نموده يادآور مى‌شوند كه :
«تَكون بِه غيبة و حيرة تضلّ فيها الأُمم.»  
«براى او غيبتى رخ مى‌دهد و مردم را حيرتى فرا مى‌گيرد كه بسيارى در مواجهه با آن گم‌راه مى‌شوند.»
پيامبر اكرم 6در بيانى ديگر، از آن‌حضرت به عنوان «ذخيرة الأنبياء»   ياد كرده و مى‌فرمايند كه در هنگامه‌ى بروز جوّ
طوفانى گم‌راهى و حيرت و سرگردانى، خداوند ايشان را ـ كه ذخيره‌ى پيامبران است و براى چنين روزى نگاه‌دارى شده ـ آشكار مى‌نمايد تا داد و دادگرى را در گستره‌ى گيتى بگستراند. آن‌حضرت در هشدارى اكيد، خطاب به صحابى نامى خويش، جابربن‌عبدالله انصارى، درباره‌ى امام عصر 7مى‌فرمايد :
«فَإيّاک وَ الشّکّ فيه فَإنَّ الشَّکّ في أمْرِ الله عَزَّ وَ جَلَّ كُفرٌ.»  
«جابر! از ترديد و شكّ پيرامون وى به‌شدّت برحذر باش كه ترديد در امر الاهى هم‌پاى كفرورزى به حساب خواهد آمد.»
و پيش‌تر از اين جمله، موضوع  غيبت را سرّى از اسرار خداوندى و پنهان از درك مردم تعبير مى‌نمايند.
به‌هرحال، آن‌چه از اين بيانات پيامبر 6به‌دست مى‌آيد، چهار مسأله‌ى اساسى «وقوع غيبت»، «بروز پديده‌ى حيرت منجر به گم‌راهى در گروه‌هايى از مردم»، «ضرورت برحذرماندن از هرگونه شكّ و ترديد در اين امر الاهى» و سرانجام «توجّه به امام عصر 7به‌عنوان ذخيره‌ى پيامبران براى سامان‌دهى نهايى جهان و جهانيان» مى‌باشد.
امّا در ارتباط با آيه‌ى مورد بحث، دقّت در كلام امام سجّاد 7ضرورى است كه در سخنانى مشروح ضمن طرح بحث غيبت و دو دوره بودن آن و به‌طول انجاميدن زياد دوره‌ى دوم مى‌فرمايند :
«اين دوران به طول خواهد انجاميد، تا جايى‌كه بسيارى از آنان كه صرفآ به اظهار زبانى از اعتقاد به آن سخن مى‌گفتند، از اين مطلب روى‌گردان مى‌شوند و در نهايت در اين ميدان باقى نمى‌ماند مگر آن‌كس كه «قوى يقينه» و «صحّت معرفته» و «لَمْ يَجد في نَفسه حَرجآ ممّا قضينا» و «سلّم لنا أهل‌البيت»  .»
با اندك دقّت در اين روايت، الهام‌گيرى امام سجّاد 7از آيه‌ى قرآنى مورد بحث ـ به‌ويژه در دو قسمت اخير كلامشان ـ كاملا مشهود است. بنا به اين رهنمود، آنانى در عرصه‌ى غيبت استوار و پابرجا مى‌مانند كه اين چهار ويژگى را در خود به‌بار آورند :
 يقينى ريشه‌دار و محكم را تدارك ببينند.
 معرفتى صحيح و مبنايى را در خود به‌بار آورند.
 رضايت درونى بر اين امر الاهى داشته باشند.

 تسليم بى‌قيد و شرط به خاندان پيامبر باشند.
اين‌ها كه بدان اشاره رفت، لوازم ضرورى براى احراز ثبات قدم و استوارى بر اعتقاد به «غيبت» امام 7است. آيا ما به‌راستى از اين امور بهره‌منديم؟ به خود بنگريم كه تا چه ميزان، اين ارزش‌ها در دل و جان ما، پايه و مايه دارد. امام سجاد عليه السلام به روشنى راه را به ما مى‌نماياند كه براى پايدارى در اين عرصه، جز به‌بارآوردن اين ارزش‌ها در درون فرد راه ديگرى وجود ندارد. اينك اين ما و اين ميدان انديشه و عمل، تا چگونه بتوانيم اين هر دو را سامان دهيم، كه اگر آذرخشى از مهر آن عزيز بر دل ما نشسته باشد، آرام و قرار نخواهيم داشت و غيبت او هرگز مانع از آن نيست كه از سر درد و عمق جان او را بگوييم كه :
ما سوخته‌ى آتش هجران تو هستيم         ما بلبل شيداى گلستان تو هستيم
اى محور عشّاق ستم‌ديده‌ى عالم         باز آى كه آماده‌ى فرمان تو هستيم