جلوه‌ هاي غربت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه‌ هاي غربت - نسخه متنی

اصغر صادقي؛ ويراستار: عبدالحسين طالعي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

8 - چشم‌انتظارى:


چه بسيار زيارت جامعه را خوانده‌ايم و مضامين بلند آن جانمان را نواخته و روحمان را پرداخته است و آن‌هنگام كه اين كلمات نورانى را در مشاهد شريفه زمزمه كرده‌ايم، چه اوج‌ها كه نگرفته‌ايم و چه سيرها كه نكرده‌ايم. استحكام واژه‌ها و بلنداى معانى زيارت، تا بدان‌جاست كه مرحوم مجلسى آن را «اصحّ الزّيارات سَندًا وَ أعمّها موردًا و أفصحها لفظًا وَ ابلغها مَعنًى و أعلاها شأنًا»   تعبير  
نموده است و كار تا آن‌جا بالا گرفته كه برخى از آنان ـ كه هرگز واژه‌ها و عبارات اين زيارت را درباره‌ى پيشوايانمان برنمى‌تابند ـ نيز در نوشته‌هاى خود سخن از آن در ميان آورده‌اند.  
در اين زيارت، در موارد بسيارى سخن از قاطبه‌ى امامان شيعه با واژه‌ها و عباراتى همانند «أهل‌بيت النّبوّة»، «أئمَّة الهدى»، «أئمَّة الدّعاة»، «أئمَّة الرّاشدون» و تعابير ديگرى از اين دست آمده و ناظر به اين سلسله‌ى زرّين يعنى تمامى ائمّه‌ى دوازده‌گانه مى‌باشد، كه امام عصر 7را نيز در بر مى‌گيرد.
علاوه بر آن، مستقلاًّ در سه بخش بحث از برپايى دولت آن‌حضرت مطرح شده كه خود سندى استوار بر استحكام و تحقّق اين باور مى‌باشد. در نگاهى گذرا به اين قسمت‌ها حقايق چندى به‌دست مى‌آيد كه توجّه به آن‌ها، از يك‌سو مى‌تواند وظايف ما را در پيشگاه آن عزير و نهضت پيروزش بيان كند.
از سوى ديگر به ما مى‌آموزد كه در اين ارتباط براى خود از خداى متعال چه موضوعاتى را مسألت نماييم و ضمن يادآورى اساسى‌ترين كار امام عصر 7در ساحت دين، نتيجه‌ى فراگير اين نهضت را نيز به روشنى بيان مى‌نمايد.
«... مُعْتَرِفٌ بِكُمْ، مُؤْمِنٌ بِإيابِكُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُم، مُنْتَظِرٌ لاِمْرِكُمْ، مُرتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ...»
«به (جايگاه) شما اعتراف دارم، بازگشت شما را باور دارم، رجعت شما را تصديق مى‌نمايم، امر شما را انتظار مى‌كشم، چشم‌انتظار ـ برپايى ـ دولت شما هستم.»
«... وَ جَعَلني مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثارَكُمْ وَ يَسْلُکُ سَبيلَكُمْ وَ يَهْتَدي بِهـُداكُمْ وَ يُحْشَرُ في زُمْرَتِكُمْ وَ يَكِرُّ في رَجْعَتِكُمْ وَ يُمـَلَّکُ في دَوْلَتِكُمْ... وَ يُمـَكَّنُ في أيّامِكُمْ...»
ـ اميد كه خداوند ـ «مرا از شمار كسانى قرار دهد كه آثار شما را پيروى كند و به راه شما گام نهد و به هدايت شما راه يابد ودر شمار شما محشور گردد و در بازگشت  شما به اين جهان، او نيز هم‌راه شما بازگردد و در دوران برقرارى دولت شما او را نيز نصيبى عايد آيد... و در روزگار شما تمكّن يابد...»
«... وَ نُصْرَتي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى يُحْيِىَ اللهُ تَعالى دينَهُ بِكُمْ وَ يَـرُدَّكُمْ في أيّامِهِ وَ يُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ وَ يُمَكِّنَكُمْ في أرْضِهِ...»
«يارى من براى شما آماده است تا خدا دين خود را به (وجود و راهبرى) شما حياتى دوباره بخشد و شما را در دوران خويش (ايّام‌الله) بازگرداند و براى نشان‌دادن عدل خود شما را ظاهر نمايد و در سرزمين خود تمكّن بخشد.»
گفتيم كه دقّت در اين سه جمله از زيارت جامعه، چهار مطلب اساسى را پيرامون امام عصر 7به ما مى‌آموزد :
1ـ اين‌كه برخى از وظايف ما در ساحت آن عزيز چيست؟ واژه‌هاى «معترف»، «مؤمن» و «مصدّق» دقيقآ يادآور موضوع «ايمان و اعتقاد» به آن‌حضرت است كه در صدر وظايف ما نسبت به ايشان قرار دارد؛ يعنى بايد كه در ارتباط با آن حضرت، باورى سرشار داشته باشيم كه جلوه‌ى بيرونى آن، اعتراف و تصديق است؛ يعنى آن درون آباد، موجب شود تا به مصداق
تا لحظه‌ى آخر سخن از عشق تو گوييم         تا جان به تن ماست ثناخوان تو هستيم  
همواره و در همه‌جا از آن‌حضرت سخن به ميان آوريم.
كلمات «منتظر» و «مرتقب»، يادآور وظيفه‌ى ديگر ماست كه ظهور آن‌حضرت را انتظار كشيده به واقع چشم به راه قدوم مباركش باشيم. روشن است كه اين انتظار و ديده به راهى، بدون احساس مسؤوليّت و صرفآ محدودكردن آن در حوزه‌ى زبانى چندان اثربخش نخواهد بود، بلكه بايد به مراتب فراتر از اين‌ها رفت و عمل نمود تا شايسته‌ى اطلاق اين دو واژه قرار گرفت؛ ضمن آن‌كه اساسآ بار فرهنگى واژه‌ى ترقّب نيز، ضرورت هم‌راه شدن انتظار با آمادگى را به ما يادآور مى‌شود؛ يعنى بدون آمادگى قبلى نمى‌توان داعيه‌ى انتظار سر داد.
2ـ اين‌كه براى خود در ارتباط با آن‌حضرت، از خداوند چه بخواهيم؟
دو كلمه‌ى «يسلک» و «سبيلكم» آموزنده‌ى رهروى است؛ يعنى گام‌گذارى در راه پيشوايان دين‌ـ عمومآـ و امروز سر در پيروى امام عصر 7نهادن راـ خصوصآـ به ما مى‌آموزد. طبيعى است كه پيش از اين قدم‌نهادن بايد توان شناسايى اين راه را داشته باشيم؛ يعنى ضرورتآ بايد مبانى معرفتى خويش را در اين باب به‌گونه‌اى سامان دهيم تا امكان شناخت راه را پيدا كنيم و سپس در ميدان عمل و تعهّد آن‌چنان شويم كه عزم ره‌سپارى در اين مسير را پيدا نموده در آن طىّ طريق نماييم. پس رهروى آگاهانه نخستين درخواست ما در مقام نيايش به پيشگاه خداوندى است. روشن است كه اين رهروى، ما را به ساحل نجات، هدايت و راهبرى مى‌نمايد و سرانجام «مهتدى» خواهيم شد كه عبارت «يهتدي بِهداكُمْ» گواه اين حقيقت انكارناپذير است كه به مصداق (ان هُدى الله هو الهدى)   ما مهتدى خواهيم شد و
اين درخواست ديگر ماست كه در دعا مطرح مى‌شود.
گفتنى است كه اين هدايت، آن‌گاه به مفهوم كامل و شامل ما را در بر خواهد گرفت كه ماندگارى داشته باشد و ما هم نشيب و فرازهاى دوره‌ى حيات را پشت سر گذارده و از انواع آزمون‌ها سربلند بيرون بياييم.
عبارت «يُحْشَرُ في زُمْرَتِكُمْ» يادآور اين ماندگارى است كه پهنه‌ى اين هدايت را صرفآ در حيات دنيوى ما خلاصه نمى‌كند، بلكه آن را تا دامنه‌ى حشر نيز مى‌كشاند كه در آن‌جا نيز ما در كنار اين عزيزان جاى گرفته با آنان حشر و نشر داشته باشيم.
3ـ اين نكته را كه دست‌آورد نهضت امام عصر 7چيست؛ مى‌توان در مفهوم گسترده‌ى عبارت «يُحْيِىَ اللهُ تَعالى دينَهُ بِكُمْ» جست‌وجو نمود. اين نهضت حركتى در راستاى احياى دين خداوندى است. كنايه از اين‌كه فراوانىِ پيرايه‌ها و گذرانِ زمان، گرد كدورت و فراموشى بر چهره‌ى بسيارى از آموزه‌هاى دين خواهد نشانيد. امّا آن امام هُمام با نهضت پيروز خود، دين را حياتى دوباره بخشيده آن را بر سرِ جان مى‌آورد. و اين كارى است كه خداوند به وجود امام عصر 7در پهنه‌ى گيتى به انجام مى‌رساند.
4ـ نتيجه‌ى اين نهضت چيست؟ عبارت «يُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ» دست روى همان مشخّصه‌ى اساسى اين نهضت نهاده كه وقوع آن با داد و دادگرى در گستره‌ى گيتى به هم آميخته، به‌طورى كه تفكيك ميان اين دو (نهضت و عدل‌گسترى) امكان‌ناپذير است. واژه‌هاى «دَوْلتكم»، «أمركم»، «أيّامكم» دقيقآ در همين راستا به‌كار رفته، تا نشان دهد امر پيشوايى آن عزيز، برپايى دولت ايشان و روزگارانى كه آن نظام، تنها و تنها نظام جهان‌شمول خواهد بود، دوره‌اى است كه با عدل و داد به مفهوم گسترده‌ى آن تعريف مى‌شود.
سخن آخر اين‌كه آيا تا كنون در انديشه‌ى ارزيابى خود افتاده‌ايم كه ببينيم آيا حركت امروزين ما در همين مسير است و در اين حيات ناپايدار، هم‌آهنگ با آن گام برمى‌داريم؟ چه خوب است بدانيم كه اين ارزيابىِ جارى، ضرورتى انكارناپذير براى تمامى دوران زندگى است تا در پناه آن، خطاهاى خود و انحراف از مسير را اصلاح و جبران نماييم. اگر به خود مراجعه كنيم، سهل است كه مى‌توانيم گام‌هاى مؤثّرى در راستاى همان اهداف والا و بلندى برداريم كه پيش از اين در بالا با الهام از بخش‌هايى از زيارت جامعه بدان اشاره رفت.
«اين گوى و اين ميدان»

/ 44