12 - زمينهسازى:
استادى فرزانه و صاحبدلى آشنا و دلسوخته و شيفتهى امام عصر 7از سرِ آگاهى و اطّلاع مىگفت كه در متون دينى ما صرفنظر از موضوع ولايت حضرت امير 7و مسائل مربوط به امام حسين 7و حوادث تلخ كربلا، پيرامون هيچيك از امامان شيعه حجمـى اين چنيـن از احاديث و روايات و نقلهاى مستند تاريخـى ـ همانند آنچه كه اينك دربارهى امام عصر أرواحنافداه در دسترس ما قرار گرفته ـ بهچشم نمىخورد. اين اعتقاد و اطّلاع تا بدانجا بود كه وقتى يكى از بزرگان معاصر با او در جمعى آشنا با مبانى دينى. سخن از امام عصر 7به سستى در ميان آورد، او اين ناآگاهى را برنتافت و آنچنان وى را زير باران نقلهاى مستند خود در اين زمينه گرفت كه طرف مقابل جز پذيرش و تسليم و سكوت راهى براى خلاصى خود از آن بند سخت نيافت. بههر حال، اين سخن بيانى عالمانه است و خود تحقيق و پىجويى عميقى را طلب مىنمايد. امّا غرض از طرح آن در اين مقدّمه هدف ديگرى است كه دقّت در عنوان اين مقال راه را به سوى مقصد مىگشايد.
حجم زيادى از اين مطالب را كه اجمالا بدان اشاره رفت ادعيه و زيارات مأثور تشكيل مىدهد كه بهعنوان نمونه مواردى از آن ارائه مىشود.
امام سجّاد 7در گرماگرم دعاى عرفهى خود با جملهى
«اَللّهُمَّ انَّکَ أيّدت دينک في كُلّ أوان بِإمام أقمته علمآ لِعبادک» سخن از امامت و ولايت در ميان آورده و در ادامه طىّ عبارت «أقم بِه كتابک و حدودکَ» نقشآفرينى امام عصر 7را در احياى معالم و معارف دينى يادآور شده و سرانجام زبان به ستايش ديدهبهراهان آن دوران و همراهان ايشان گشوده، آنان را با جملهى «المنتظرين أيّامهم المادّين إليهم أعينهم» ستوده و اين بخش از دعا را ضمن درخواست توفيق از خداوند براى تمامى آنان با جملهى «وَ اجْعلنا معهم في دار السّلام» به پايان مىبرند. اين بخش از دعا در صحيفه بيش از دو صفحه را به خود اختصاص داده است.
تنى چند از ياران امام صادق 7 بر آنحضرت وارد
مىشوند. صحنهى عجيبى را مىبينند؛ بدينصورت كه حضرت عبايى مويين بر دوش انداخته، فرش خانه را كنارى زده، بر خاك نشسته و همانند مادرِ فرزندمرده به شدّت در حال گريستن است، بهطورى كه گونهها رنگ باخته و قطرات اشك بر دامان ايشان مىريزد و ناله سر داده و از سرِ درد با كسى سخن مىگويد :
«آقاى من، غيبت تو خواب راحت را از من ربوده و بسترم را بر من تنگ نموده و آرام قلبم را ستانده است...»
شنيدن تعابيرى از اين رديف و حالاتى آنچنان براى آن ياران هم راه بسى گران آمد، تا جايى كه سدير مىگويد: عقل ما با مشاهدهى اين حالت از سر پريد و گمان برديم كه حادثهى شديدى براى آنحضرت پيش آمده است. حضرتش را دلدارى داده و درخواست نموديم كه آرام گيرند و رخسار دامن خويش از اشك پاك نمايند و سپس علّت را جويا شديم. حضرتش پس از لختى آرام گرفت و نفس بلندى كشيد و فرمود:
«صبحگاهان بر كتاب جفر ـ كه مشحون از وقايع گذشته و آيندهى جهان است ـ مىنگريستم. در بخشى از آن به مسائل مربوط به دوران غيبت برخوردم. از بسيارىِ مسائل و مشكلاتى كه در آن ايّام، دامنگير مردم آن زمانه مىشود دچار رقّت قلب شدم و غمى جانكاه درونم را فرا گرفت كه شما شاهد ـ قسمتى از آن حالت ـ بوديد.»
آنگاه امام صادق 7به مناسبت بياناتى كه ابتدا به اجمال مطرح فرموده بودند، بنا به درخواست آن ياران همدل، توضيحات افزونترى ـ بهويژه در بيان مشابهتهاى امام عصر 7با حضرت موسى و حضرت نوح و حضرت خضر عليهم السلام ـ به تفصيل بيان داشتند.
دعاى معروف «اَللّهُمَّ كُنْ لِوَليِّکَ الْحُجَّةبنالحسن....» ـ كه
اينك به بركت تلاشهاى صورتگرفته در نيمقرن اخير، از سوى برخى دلسوختگان و شيفتگان امام عصر 7، بر سر زبانها افتاده و مردم ما نوعآ با آن آشنا هستند ـ از جمله دستوراتى است كه امام صادق 7در زمينهى اذكار شب بيست و سوم ماه مبارك ـ كه يكى از شبهاى قدر است ـ به شيعيان خود سفارش فرمودهاند و بدينترتيب نام و ياد آنحضرت را بلند داشته، در دل و روح متولّيان ولاى ائمّه :جاى دادهاند.
راوى (مقاتلبنمقاتل) نزد امام رضا 7مىرسد. حضرت از وى سؤال مىكنند كه: «شما در قنوت نماز جمعه چه مىگوييد؟» وى در جواب مىگويد: همانچه كه مردم مىگويند. حضرت به وى يادآور مىشوند كه شما همانند ديگران نگوييد، بلكه بگوييد: «اَللّهُمَّ أصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَليفَتکَ...»
مواردى كه ذكر شد، صرفآ بهعنوان نمونه بيان گرديد، تا آنچه كه در صدر مقال گفته آمد، صورت استناد روشن نيز داشته باشد.
در اينجا اين سؤال مطرح است كه اساسآ اين حجم انبوه و شگفتىزا از مطالب، چه هدفى را در مورد مسائل مربوط به حضرت مهدى 7دنبال مىكرده است؟ در پاسخ، به چند نكته به اجمال اشاره مىكنيم :
1ـ عمدهترين عامل را بايد در زمينهى «اعتقادزايى و معرفت» جستوجو نمود كه پىآمد طبيعىِ پرداختن از ابعاد مختلف به اين مسأله مىباشد. پيشوايان ما به گونههاى مختلف با بيانات خود در صورتهاى گوناگون ـ از روايات، ادعيه، زيارات و... ـ كوشيدهاند تا بار سنگين اين اعتقاد و جايگاه بلند و والاى آن را به نسلهاى بعدى بياموزند؛ همانها كه دستشان از دامان امامان پُرمهرشان كوتاه مانده و يادگار اين تبار زرّين نيز در غيبت قرار مىگيرد. و اين مهمّ جز با بنيانريزى اين اعتقاد الاهى و محبّتورزى به محور آن اعتقاد، راست نخواهد آمد.
2ـ «چهرهنمايى» هدف ديگرى است كه در اين مطالب انبوه دنبال مىشود. ابعاد مختلف فردى و جمعى، دوروى سكّهى قبل و بعد از ظهور، دستآوردهاى آن نهضت پيروز، شرح حال و قال ياران و همراهان، چهرهى ستيزهجويان با آنحضرت و دهها سرفصل ديگر، امورى است كه در خلال اين مدارك توضيح داده شده، بهطورى كه چهرهى اين امر را در نهايت درجهى روشنى قرار داده و جاى هيچگونه ترديد و ايراد و ابهامى را باقى نمىگذارد.
3ـ «ترسيم سيماى منتظر» از جمله اهداف مهمّ و اساسى اين مجموعهى پُربار روايى است كه اين بهخصوص كار و برنامهى امروزِ ديدهبهراهان آنحضرت را سامان مىدهد؛ انتظارى كه از آن به عنوان «أفضلُ الأعمال» ياد مىشود و منتظرى كه چهرهاش با قلم
«كالمتشحّط بِدَمه في سبيل الله» رقم مىخورد. ديدهبهراهانى كه امام
صادق 7پيشاپيش لب به دعايشان مىگشايد و از خدا مىخواهد كه: بر مشكلات ناشى از غيبت امام عصر أرواحنافداه فائق آيند و با دعاى «اَللّهُمَّ أعنهم على ذلک» ايشان را بدرقه مىنمايند.
آنچه گفته شد، نه تمامى اين هدفگذارىهاست، كه اهمّيّت و حسّاسيّت مسأله مىطلبد تا شما هم به ميدان بياييد و با مطالعه و دقّت و مايهگذارى، خود سرفصلهاى ديگرى بيابيد و ديگران را بر اين مهم بياگاهانيد.
«اين گوى و اين ميدان»