جلوه‌ هاي غربت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه‌ هاي غربت - نسخه متنی

اصغر صادقي؛ ويراستار: عبدالحسين طالعي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

22 - دو روى يك سكّه:


سكّه‌ى ارزشمند ظهور مولايمان امام عصر 7دو رو دارد. يك روى آن نماد جهان پيش از ظهور است كه آكنده از تاريكى و ظلم و فساد و ددمنشى و ستمگرى و بيداد و ضدّ ارزش‌هايى از اين رديف است كه جملگى در عبارت «وَ امتلاء الاْرْض جَوْرآ»   خلاصه
شده است. روى ديگر آن مالامال از روشنى و نورافشانى است كه آن ضدّ ارزش‌هاـ كه بدان اشاره رفت ـ جاى خود را به ارزش‌ها مى‌دهد و جملگى در عبارت «يَمْلاَ الله بِهِ الاْرْض عَدْلا وَ قِسطآ»   نمايان شده و
«روزگار رهايى»   نام گرفته است.
به اتّكاى اين دو روى سكّه ـ كه جزء جزء مشخّصاتش در اسناد مذهبى ما آورده شده است ـ امكان ترسيمى گويا و جامع از اين دو برهه‌ى تاريخى فراهم مى‌آيد؛ آن‌سان كه نقّاشى چيره‌دست، مى‌تواند از ره‌گذر هنر خويش، اين هر دو افق را بر تاريخ و طالع بشريّت بنماياند؛ نور را در كنار تاريكى، آبادانى را در كنار ويرانى و بهاران را در كنار خزان به رسم آورد.
در آن روى تاريك سكّه، دشمنان خدا را مى‌بينيم كه آزادانه در صحنه‌ى گيتى جولان مى‌دهند و سرمست از هم‌راه شدن روزگار با خود، در كار استحكام‌بخشى به اركان نظام‌هاى خودساخته افتاده، مردم را اجير كرده، فسق و پليدى را رواج داده، گردن‌كشان را ميدان داده و ميدان‌دار كرده، پرده‌ها و حجاب‌ها و موانع فراوان ميان خود و مردم درانداخته‌اند تا از دست‌رس ايشان به‌دور باشند، پرچم‌ها برافراشته و قدرت‌ها و سلطه‌ها به‌دست آورده، سپاهيانى تا دندان مسلّح فراهم آورده‌اند تا نگاهبان اين حشمت و جاه آنان باشند.
ارگان‌هاى تبليغاتى آن‌ها همواره و به‌شدّت در كار است و گوش همگان را آزار مى‌دهد تا اوضاع را وارونه جلوه دهد، فرعون‌وار به‌دروغ دل بر مردم بسوزانند، ويرانى‌ها را آبادانى نشان دهند و اين‌همه نابه‌سامانى را برخوردارى و سامان بنمايانند.
شمشيرهاى آخته را بر سر مردم گرفته تا توان هيچ نوع حركت و اقدامى را در خود نيابند، بت‌ها را ديگربار آراسته و پرداخته و زينت داده‌اند تا جلب نظر ناآگاهان كوتاه‌نظر بنمايند، خون‌ها ريخته و ستم‌ها روا داشته و دژها برافراشته و درهاى فتنه‌گرى گشوده و قصرهاى مجلّل بنا نهاده‌اند و گنجينه‌هاى فراوانى ـ به اين اميد كه جاودانگى بيابند ـ براى خود تدارك ديده‌اند.  
امّا روى روشن و يك‌پارچه نورِ همان سكّه، نشان مى‌دهد كه امام عصر 7چگونه به جان اين نظام افتاده و با آغاز مأموريّت الاهى و جهانى خويش، چه‌سان طومار محنت رنج‌ديدگان را در هم مى‌پيچد. حضرتش وحشتى از خود در دل آنانى مى‌اندازد كه ساليانى بس دراز مدهوش و سرمست از اين‌همه برخوردارى، آن شرايط ويژه را براى خويش جاودانه مى‌انگاشتند. در مقابل برمبناى «وَ ثَبّت بِهِ الْقلب وَ أقِم بِه الْحَرب و أيّده بِجند مِنَ الْمـَلائِكَة مسوّمين و سلِّطه عَلى أعداء دينک أجمعين»  ، براى ضعيفان و محرومان، نظامى نو  
به‌بار مى‌آورد كه در آن قلب‌ها را ثبات و آرامش ارزانى مى‌دارد، كارزار را در مقابل آن كافران سامان مى‌دهد و با برخوردارى از يارى فرشتگان، بر دشمنان دين خدا چيره مى‌گردد. بدين‌سان اين روى سكّه با در هم كوبيدن آن سامانه‌ها ـ كه طىّ ساليانى بس دراز، از سوى آن نيروهاى اهريمنى، به بهاى ستمگرى بر مظلومان تاريخ فراهم و تدارك ديده شده بود ـ نمايان مى‌گردد.
اين ترسيم در نوع ادعيه و زيارات مربوط به امام عصر 7به چشم مى‌خورد و روايات دينى ما مشحون از آن مى‌باشد و ـ چنان كه مى‌دانيم ـ اساسآ اين تحوّل شگرف ريشه در قرآن مجيد هم دارد. به نظر مى‌رسد كه اين دور نما، چهار هدف اساسى را دنبال مى‌نمايد :
1ـ افزونىِ آگاهى، بدين معنى كه ابعاد مختلفِ آن‌چه در جهان پيش مى‌آيد و سرانجام منجر به آن نهضتِ گيتى‌گستر مى‌گردد، به‌گونه‌اى گويا بيان گردد كه از ره‌گذر اين روشنگرى، دو روى آن سكّه به‌خوبى تامّ و تمام نشان داده شود، تا اگر كسى مى‌خواهد كارى كند و گامى بردارد، اين حركت در تاريكى و در فضاى تيره و تار صورت نگيرد و آگاهانه پاى پيش بگذارد و در ميدان كار و تلاش، حضور چشم‌گير و از سرِ دانايى داشته باشد.
2ـ ازدياد علاقه‌مندى، طبيعى است كه به مصداق «جز به ضد، ضد را همى نتوان شناخت»، ارج و قدر نور به تاريكى و عدل به ظلم و سلامت به بيمارى بيش‌تر و بهتر شناخته مى‌شود؛ چرا كه «قدر عافيت آن‌كس داند كه به مصيبتى گرفتار آيد» و «تعرف الأشياء بأضدادها».
پرداختن به ويژگى‌هاى دو روى سكّه‌ى قبل و بعد از ظهور، علاقه‌ى قلبى به برپايى آن نظام حق و عدل را افزون مى‌سازد؛ زيرا همان‌طور كه گفته شد آن‌جا كه فرد سامان را در كنار نابه‌سامانى، حق را در كنار باطل و عدل را در كنار ظلم مى‌بيند، بهتر و بيش‌تر مى‌تواند شيرينى يكى و تلخى ديگرى را در كام جان خويش احساس نمايد و بدين‌سان آن شناخت اوّليه، اينك مبناى بروز علاقه‌مندى بيش‌تر در او مى‌گردد.
3ـ افزونىِ چشم‌انتظارى، فردى كه دو مرحله‌ى پيشين را پشت سر گذارده است ـ يعنى هم آگاهى لازم از هر دو عرصه را دريافته و هم علاقه‌مندى وافر به عرصه‌ى مثبت را در كنار نگاه به آن عناصر منفى براى خود فراهم ديده ـ طبيعى است كه اينك به‌طور روزافزون، بار چشم‌انتظارى او براى حضور در چنين صحنه‌اى، كران تا كران داد و دادگرى، افزونى يابد و به مصداق «گوشم به راه تا كه خبر مى‌دهد ز دوست»  ، لحظه‌شمارى نمايد تا هر چه زودتر، آن سروش
آسمانى فضاى گيتى را درهم‌نورديده به گوش جهانيان رسد كه :
«أنَا بَقيَّة الله.»  
4ـ شوق افزون در زمينه‌سازى، پى‌امد ديگر نگاه به دو روى سكّه‌ى قبل و بعد از ظهور، دميده‌شدن روح و جانى تازه در كالبد كسانى است كه چشم بر دوردست افق دوخته‌اند. اينان همواره بر اساس همان آگاهى و علاقه‌مندى و چشم‌انتظارى ـ كه پيش از اين بدان‌ها اشاره رفت ـ مى‌كوشند كه به سهم خود، آن‌چه كه بايد شخصآ در تدارك و مقدّمه‌سازى وقوع اين تحوّل الاهى در جهان به انجام برسانند، به خوبى ادا نمايند.
بدين‌سان منتظرِ چشم‌به‌راهِ علاقه‌مند و آگاه، هرگز دمى نمى‌آسايد و كار را صرفآ به ديگرى نمى‌سپارد؛ چرا كه به‌خوبى دريافته كه نقش ياران هم‌راه در شكل‌گيرى آن نهضت الاهى، نقشى اساسى و كارساز است. در مقاله‌ى «پيشوايى و پنهانى» به موضوع نقش مردم در اقامه‌ى امام اشاره شد، به عنوان ضرورتى انكارناپذير كه ثمره‌ى طبيعى دقّت نظر در حكمت تبيين «دو روى سكّه» قبل و بعد از ظهور مى‌باشد.
در اين‌جاست كه فرد ـ با آگاهى ژرفى كه از قدرت و اراده‌ى خداى متعال در برپايى اين نظام جهان‌گير دارد و آن را تحقّق وعده‌ى قطعى حق تعالى مى‌شمارد ـ از يك سو دستى به دعا برمى‌دارد و عاجزانه و از سر نياز، ظهور حضرتش را از خدا طلب مى‌كند. از سوى ديگر، دستى در راه تلاش و زمينه‌سازىِ هر چه بهتر و بيش‌تر در تدارك اين نظام به‌كار مى‌گيرد، ثمره‌ى اين تلاش‌ها را چونان «ران ملخى پيش سليمان بردن» مى‌داند، دست‌آوردِ كوشش‌هاى خود را (جِئْنا بِبِضاعَةً مُزْجاةٍ)   مى‌شمارد و دردمندانه از آن كانون كرامت و
بزرگوارى مى‌طلبد كه :
(فَأوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إنَّ اللهَ يَجْزِى الْمـُتَصَدِّقينَ)  
منتظرِ آگاه، در اين حال، از سويداى جان مى‌گويد :
اى عزيز! ما و جمعمان را پريشانى و درد و رنج فرا گرفته و جز ره‌آوردى بى‌بها چيزى نداريم كه در پيشگاهت عرضه كنيم. تو با بزرگوارى آن را پذيرا باش، پيمانه‌هايمان را پُر كن، بر ما منّت گذار و ما را مرهون مهر و محبّت خويش بدار، كه خداوند چنين كسان را بسى دوست مى‌دارد و جزاى خير عطا خواهد نمود.

/ 44