جلوه‌ هاي غربت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه‌ هاي غربت - نسخه متنی

اصغر صادقي؛ ويراستار: عبدالحسين طالعي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

27 - پيشواى عادل ـ پدر صالح:


اصطلاح «مستجاب‌الدّعوه» را شنيده‌ايم. فردى كه داراى اين ويژگى است، خواسته‌هايش در پيشگاه خدا جايگاهى دارد و معتبر است و به اصطلاح تير دعايش به هدف مى‌نشيند. عرصه‌ى نيايش، پهنه‌ى بسيار گسترده‌اى است كه شناخت و دست‌رسى به تمامى كرانه‌هاى آن دشوار مى‌نمايد. در مجموعه‌هاى روايى شيعه بخش‌هاى مفصّلى به موضوع دعا اختصاص يافته كه در مباحث مختلف مربوط به آن، سخن به ميان آورده شده است.   ملاحظه‌ى  
فهرست ابواب مربوط در اين مجاميع روايى، خود نشان‌دهنده‌ى جايگاه والاى نيايش در ساحت دين مى‌باشد.
در ميان اين عناوين، دو سر فصل به چشم مى‌خورد: «آنان كه دعايشان مستجاب مى‌شود» و «آنان كه دعايشان راه به جايى نمى‌برد و مستجاب نمى‌گردد». هر دو گروه در روايات، دسته‌بندى و نام برده شده‌اند  . پرداختن به آن، خود بحث مفصّلى مى‌طلبد كه  
خارج از حوصله‌ى اين مختصر و موضوع اين مجموعه مى‌باشد.
آن‌چه در اين مقال دنبال مى‌شود، آن است كه بنا به روايات، از جمله كسانى كه تير دعايشان به دقّت تمام به هدف مى‌نشيند و مستجاب مى‌شود، دو گروه زيرين مى‌باشند :
1ـ الإمام المقسط
2ـ الوالد الصّالح
«پيشواى عادل و پدر صالح» در شمار كسانى هستند كه درخواست آنان در پيشگاه خداى متعال مستجاب مى‌شود و به فرموده‌ى امام باقر 7 :
«از خداى بزرگ مخفى نمى‌ماند و حايل و حجابى ميان دعاى اين دو و پروردگار متعال قرار نمى‌گيرد.»  
با كمى دقّت مى‌توان دريافت كه امام عصر 7اين هر دو ويژگى را با هم دارا مى‌باشند.
از امام 7در روايات به‌عنوان «الوالد الشّفيق» تعبير شده است   و اين در حالى است كه بنا به روايت معروف «أنَا وَ عَلىٌّ أبوا
هذِهِ الاُْمَّة»  ، پيامبر 6و على 7 ـ و بالتّبع تمامى ائمّه‌ى
طاهرين :بنا به صريح بيان رسول اكرم 6 ـ نقش پدر را براى اين امّت عهده‌دار مى‌باشند. در روايات گاهى تصريح به اين امرـ يعنى نقش پدري‌ـ براى پيامبر 6به‌عمل آمده، آن‌جا كه مى‌فرمايد :
«انَّ رَسول الله أب لِجَميع أُمَّته.»  
گاهى با مددگيرى از بيان قرآنى پيرامون همسران پيامبر 6 كه آنان را مادران مؤمنان قلمداد كرده، پيشوايان دين چنين فرموده‌اند كه «أزواجه أُمَّهاتهم وَ هُوَ أب لَهـُمْ»   و گاهى ديگر به استناد موضوع
اولويّت پيامبر 6بر مؤمنان گفته شده است كه: «النَّبىّ أوْلى بِالْمـُؤْمِنينَ... وَ هُوَ أب لَهـُمٌ.».  
به هر حال، اين كه پيامبر و على 8و نيز ائمّه‌ى معصومين :نقش پدر را بر امّت عهده دارند، موضوعى نيست كه نياز به ارائه‌ى سند چندانى داشته باشد. اين موضوع آن‌قدر روشن بوده كه مردم نيز چنين تلقّى داشته‌اند.
به‌عنوان نمونه پيامبر اكرم 6گروهى از اهالى يمن را در ميان صفوف مردم مسلمان مى‌فرستد و از آن‌ها مى‌خواهد كه بين ايشان جانشين حضرتش را بيابند. اين گروه هيچ‌گونه شناختى نسبت به حضرت امير 7نداشتند، امّا با ارائه‌ى طريق‌هايى كه حضرت رسول 6 - به استناد آيات قرآن و به‌صورت كلّى و نه مصداقى ـ به عمل آورده بود، سرانجام على 7را در ميان جمعيّت شناسايى كرده و نزد پيامبر 6آوردند. آنان  در بيان مبناى اين انتخاب صحيح خود اظهار داشتند كه :
«كَأنَّهُ لَنا أب وَ نَحْنُ عِنْدَهُ بَنون.»  
«گويى او پدر ما است و ما نزد وى چونان فرزندان مى‌باشيم.»
خلاصه اين‌كه در منطق دين، از پيامبر و امامان عليهم السلام به عنوان پدران امّت ياد شده است. امروز عهده‌دار اين نقش نسبت به امّت اسلامى، امام عصر 7است كه در جايگاه پدر امّت استقرار دارد. شايد يكى از رمزهاى ناميده‌شدن شيعه در دوران غيبت به «ايتام آل محمّد» نيز همين قطع‌شدن ارتباط ظاهرى ميان فرزندان با پدر گرامى‌شان در دوره‌ى پنهانى آن‌حضرت مى‌باشد؛ همان‌طور كه روايات نيز به‌روشنى گوياى اين مطلب مى‌باشند.  
بنا به معرّفى‌هايى كه مدارك دينى از امام عصر 7به عمل مى‌آورند، حضرتش رهبرى الاهى است كه در اوج عدل‌پرورى و ظلم‌ستيزى قرار دارند. استقرار در بلنداى دادگرى و قسط، از عمده‌ترين ويژگى‌هاى آن‌حضرت است؛ چندان كه نيازى به توضيح افزون ندارد. همه‌جا مشخّصه‌ى نظامى كه آن‌حضرت بنيان مى‌نهند، قسط و عدل بيان گرديده است. آن‌حضرت با پشتوانه‌ى الاهى طرحى نو درمى‌اندازد و جهانى را ـ كران تا كران ـ از داد و دادگرى آكنده مى‌نمايد، تا آن‌جا كه هيچ نمادى از ظلم و ستمگرى در جامعه‌ى انسانى به چشم نخواهد خورد و برجاى نخواهد ماند. بدين‌سان يك‌بار ديگر «عدل على 7» نه تنها در خاطره‌ى انسان‌ها شكل مى‌گيرد،كه  تمامى آن  در خارج نيز محقّق مى‌شود.
اينك ماييم و اين «پيشواى عادل و پدر صالح» كه در آغاز مقال گفتيم خداوند دعاى اين گروه را پذيراست و اگر آنان دعايى كنند، به يقين به هدف اجابت خواهد رسيد. امام عصر 7يك‌تنه، هم پيشوايى عادل و هم پدرى صالح براى قاطبه‌ى امّت مى‌باشند. اين دو ويژگى در ايشان جمع آمده است. آيا مى‌توان بلنداى دو واژه‌ى عدل و صلاح را جز در شخص و شخصيّت آن‌حضرت متجلّى ديد؟ و آيا عدالت و صلاحيّت به مفهوم كامل خود، تنها و تنها در اين «پيشواى عادل ـ پدر صالح» خلاصه نمى‌شود؟
اگر چنين است ـ كه هست ـ پس چه بهتر كه خويش را در معرض دعاى حضرتش قرار دهيم؛ چرا كه بى‌ترديد اگر او براى  ما دعا كند، اوجى وصف ناشدنى در پيشگاه قرب حق‌ـ تعالي‌ـ خواهيم يافت. به‌راستى آيا مى‌توانيم نهال اين اميد را در سرزمين دل‌هاى خويش بپرورانيم، تا آن‌جا كه به بار بنشيند و برگ و بر و شاخه و ثمر دهد؟
بارورى اين نهال، آن‌جا ممكن است كه در يك نگاه و اقدام واقع‌بينانه ملاحظه‌ى آلودگى و تهى‌دستى كه عرصه‌ى زيست را بر بسيارى از ما تنگ كرده، سبب نشود كه خويش را به دست خود، از اين خير كثير محروم نموده و در معرض قرار ندهيم؛ چرا كه اگر آلودگى ظاهرى و باطنى بخواهد سدّ راه شود، زبان حال و قالمان اين است كه :
گر من آلوده‌دامن‌ام، چه عجب         همه عالم گواه عصمت اوست
و چنان‌چه تهى‌دستى مادّى و معنوى پاى در ميان گذارد، خواهيم گفت :
فقر ظاهر مبين كه حافظ را         سينه، گنجينه‌ى محبّت اوست
سپاس خدا را كه از اين گنجينه در درون خويش برخورداريم. از اين‌رو اگر به جدّ و جهد بر سر آن باشيم كه خويش را در منظر او قرار دهيم، چه بسا كه اين خود باعث شود كه راه صلاح و اصلاح و آراستگى و پيراستگى پيش گيريم تا آن‌جا كه محبوب او شويم. اين امر چندان بعيد نيست، ضمن اين‌كه سخن نه بدان معنى است كه ما ارزش يافته‌ايم، بلكه اوست كه كانون مهر و محبّت و عاطفه و انسانيّت است، به شرط آن‌كه ما صدق نشان دهيم و صلاح پيشه كنيم. آيا به واقع چنين هستيم؟ اگر تاكنون چنين نبوده‌ايم، آيا اينك كارى خواهيم كرد كه جلب نظر و عنايت ويژه‌ى حضرتش را بنماييم؟ تا آن‌جا كه حتّى يك‌بار براى ما هم از خدا بخواهد كه: «اَللّهُمَّ انَّ شيعَتَنا مِنّا...» 

/ 44