ما مِن شَيءٍ إلاّ ولَهُ حَدٌّ يَنتَهي إلَيهِ إلاّ الذِّكرَ فَلَيسَ لَهُ حَدٌّ يَنتَهي إلَيهِ . 1
هر چيزى را حدّى است كه بدان پايان مىيابد ، جز ذكر (ياد خدا) ، كه حدّى ندارد تا بِدان ، پايان گيرد .
سپس ، اين آيه را برخواند :
«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» . 2
اى آنانى كه ايمان آورديد! خداوند را بسيار ياد كنيد .
در اينجا توجّه به دو نكته مهم ، ضرورى است :
1 . آنچه موجب بروز و ظهور آثار ذكر در تخليه و تجليه قلب و رسيدن به معرفت شهودى و محبّت خداست ، تداوم ذكر است ، چنانكه در بسيارى از متونى كه گذشت ، بدان تصريح شدهاست . ذكرى كه تداوم ندارد و بر قلبْ غلبه نمىكند ، نمىتواند موجب حركت انسان به سوى كمال مطلق باشد .
فقيه و محدّث بزرگ ، ملاّ محسن فيض كاشانى رحمهالله ، در هجدهمين رهنمود از بيست و پنج رهنمودى كه در رساله زاد السالك در پاسخِ نامه يكى از فُضلاى عصر خويش درباره كيفيت سلوك راه حق ارائه كرده است ، مىفرمايد :
قدرى از اذكار و دعوات را وردِ خود ساختن در اوقات معيّنه ، خصوصا بعد از نمازهاى فريضه .
و اگر تواند كه اكثر اوقات ، زبان را مشغول ذكر حق دارد ـ و اگر چه جوارح
1 - الكافي : 2 / 498 / 1 . 2 - احزاب : آيه 41 .