1377 . إرشاد القلوب ـ در ضمن حديث «معراج» ـ : [خداوند متعال فرمود :] «اى احمد ! مىدانى كدام زندگى، گواراتر و كدام حيات ، پايدارتر است ؟».
گفت : بارالها ! نه .
فرمود : «اما زندگى گوارا آن است كه دارندهاش ، از يادم خسته نمىشود، نعمتم را فراموش نمىكند ، حقّم را ناديده نمىگيرد و در شب و روزش ، جوياى خشنودى من است .
امّا حيات پايدار ، آن است كه دارندهاش چنان براى خود عمل مىكند كه دنيا بر او خوار شود و در چشمانش كوچك گردد و آخرت ، نزدش بزرگ شود . خواستهام را بر خواستهاش مقدّم مىدارد و جوياى خشنودى من است . حقّ بزرگىِ مرا به جاى مىآورد ، آگاهى مرا نسبت به خودش به ياد دارد و در شب و روز و در كنار هر زشتى و گناهى ، مرا مراقب خود مىبيند و قلبش را از هر آنچه ناخوش مىدارم ، مىزدايد . شيطان و وسوسههايش را دشمن مىدارد و براى شيطان بر قلبش سلطهاى و راهى نمىگذارد .
پس چون چنين كند ، در قلبش محبّتى مىنهم تا آن جا كه قلبش را از آنِ خود مىسازم و فراغت و اشتغال و انديشه و سخنش را از نعمتى كه به دوستانم در ميان خلق بخشيدهام، ويژه خود مىگردانم و چشم و گوش و قلبش را مىگشايم تا آن كه با قلبش بشنود و با قلبش به جلال و عظمتم بنگرد . دنيا را بر او تنگ مىسازم و لذّتهايش را منفور او مىگردانم و او را چنان از دنيا برحذر مىدارم كه شبان ، گوسفندانش را از چراگاههاى هلاكتبار برحذر مىدارد . پس چون چنين شود ، سخت از مردم مىگريزد و از سراى ناپايدار ، به سراى پايدار و از سراى شيطان ، به سراى رحمان منتقل مىگردد . اى احمد ! او را با هيبت و عظمت مىآرايم .
اين است زندگى گوارا و حيات پايدار ، و اين است مقام خشنودان .
هركسبر طبق خشنودى من رفتار كند، سه صفت را همراهاو مىسازم: به او شكرى را مىشناسانم كه جهل با آن در نياميزد ، و يادى كه فراموشى با آن در نياميزد ، و محبّتى كه با وجود آن ، محبّت آفريدگان را بر محبّت من مقدّم ندارد . پس چون مرا دوست بدارد ، دوستش مىدارم و چشم دلش را به سوى جلالم مىگشايم و خاصّانِ خلقم را از او پنهان نمىدارم و در تاريكىهاى شب و روشنايىهاى روز ، با او رازگويى مىكنم تا آن كه از سخن گفتن با آفريدگان و همنشينى با آنان ببُرد و سخن خود و سخن فرشتگان را به او بشنوانم و رازى را كه از خلقم پنهان داشتهام ، به او بشناسانم» .