صفحه 230
بزرگان ايشان همه در زرههاى بافت فارس هستند.
چه شاعر در اين شعر مردم خود را بصرف مظنه ترسانده، با اينكه بايد مردم را بدشمن يقينى ترساند، نه به مشكوك، و اين بدان جهت است كه ظن بدشمن هم براى وادارى مردم بترك مخالفت كافى است، و حاجت بيقين نيست، تا شخص تهديد كننده براى تحصيل يقين در مردم، و تفهيم آنان خود را بزحمت بيندازد و يا اعتنايى بشان آنان كند.
و بنا بر اين، آيه مورد بحث با آيه: (فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ، فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً، هر كه اميد ديدار پروردگارش دارد، بايد عمل صالح كند) «1»، قريب المضمون ميشود، چون در اين آيه نيز اميد بديدار خدا را در وادارى انسان بعمل صالح كافى دانسته است، البته همه اين حرفها در صورتى است كه منظور از لقاء پروردگار در جمله (ملاقوا ربهم)، مسئله قيامت باشد، و اما در صورتى كه منظور از آن تصويرى باشد كه بزودى در سوره اعراف انشاء اللَّه خواهيد ديد، در آن صورت ديگر هيچ محذورى در كار نيست.
در كافى «2» از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: هر وقت امرى و پيشامدى على (ع) را بوحشت مىانداخت، برميخاست، و بنماز مىايستاد، و مىفرمود: (اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)، از صبر و نماز كمك بگيريد.
و نيز در كافى «3» از آن جناب روايت كرده، كه در ذيل آيه نامبرده فرمود: صبر همان روزه است، و فرمود: هر وقت حادثهاى براى كسى پيش آمد، روزه بگيرد، تا خدا آن را بر طرف سازد، چون خداى تعالى فرموده: (وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ)، كه منظور از آن روزه است.
مؤلف: مضمون دو حديث بالا را عياشى «4» هم در تفسير خود روايت كرده، و تفسير صبر بروزه، از باب جرى يعنى تطبيق كلى بر مصداق است.
و در تفسير عياشى «5» از ابى الحسن (ع) روايت آمده، كه فرمود: صبر در اين آيه بمعناى روزه است، و هر گاه امر ناگوارى براى كسى پيش آيد، روزه بگيرد، تا بر طرف شود، چون خداى تعالى
1- سوره كهف آيه 110 2- فروع كافى ج 3 ص 480 ح 1 3- فروع كافى ج 4 ص 63 ح 7 4- عياشى ج 1 ص 43 ح 39- 40 5- عياشى ج 1 ص 43 ح 41