صفحه 267
بصرى، روايت آورده، كه گفت: من بمحمد بن على (ع) عرضه داشتم: كداميك از آيات قرآن اميدواركنندهتر است؟ فرمود: قوم تو در اين باره چه ميگويند؟ عرضه داشتم: ميگويند آيه: (قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ، لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، بگو اى كسانى كه در حق خود زيادهروى و ستم كرديد، از رحمت خدا نوميد مشويد) «1» است، فرمود: و لكن ما اهل بيت اين را نميگوئيم، پرسيدم: پس شما كدام آيه را اميدواركنندهتر ميدانيد؟ فرمود: آيه (وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى) «2» بخدا سوگند شفاعت، بخدا سوگند شفاعت، بخدا سوگند شفاعت.
مؤلف: اما اينكه آيه: (عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً) الخ، مربوط بمقام شفاعت باشد، چه بسا هم لفظ آيه با آن مساعد باشد، و هم روايات بسيار زيادى كه از رسول خدا (ص) رسيده، كه فرمود: مقام محمود مقام شفاعت است، و اما اينكه گفتيم لفظ آيه با آن مساعد است، از اين جهت است كه جمله (ان يبعثك الخ)، دلالت مىكند بر اينكه مقام نامبرده مقامى است كه در آن روز بان جناب ميدهند، و چون كلمه (محمود) در آيه مطلق است، شامل همه حمدها ميشود، چون مقيد بحمد خاصى نشده، و اين خود دلالت مىكند بر اينكه، همه مردم او را مىستايند، چه اولين و چه آخرين.
و از سوى ديگر از آنجا كه حمد عبارتست از ثناى جميل در مقابل رفتار جميل اختيارى، پس بما مىفهماند كه در آن روز از آن جناب بتمامى اولين و آخرين، رفتارى صادر ميشود، كه از آن بهرهمند مىگردند، و او را مىستايند.
و بهمين جهت در روايت عبيد بن زراره، كه قبلا گذشت، فرمود: هيچ احدى نيست مگر آنكه محتاج بشفاعت محمد (ص) ميشود، (تا آخر حديث)، كه انشاء اللَّه بيانش بوجهى ديگر خواهد آمد.
و اما اينكه آيه (وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى)، اميدوار كنندهترين آيه قرآن باشد، و حتى از آيه: (يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا) الخ، هم اميدواركنندهتر باشد، علتش اين است كه نهى از نوميدى در آيه دوم، نهيى است كه هر چند در قرآن شريف مكرر آمده، مثلا از ابراهيم (ع) حكايت كرده كه گفت: (وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ، از رحمت خدا نوميد نميشوند، مگر مردم گمراه) «3»، و از يعقوب (ع) حكايت كرده كه گفت: (إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ، بدرستى كه از رحمت خدا مايوس نميشوند مگر مردم كافر) «4».
و لكن در هر دو مورد اين نهى ناظر به نوميدى از رحمت تكوينى است، هم چنان كه مورد دو
1- سوره زمر آيه 53 2- سوره ضحى آيه 5 3- حجر آيه 56 4- سوره يوسف آيه 87