صفحه 356
ديگر احتياج نبود كه جمله بعدى را هم قبل از دفع آن توهم بياورد.
(وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ، ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ) اين معنا را كه هر كه در پى سحر و ساحرى باشد، در آخرت بهرهاى ندارد، هم بعقل خود دريافتند، چون هر عاقلى ميفهمد كه شومترين منابع فساد در اجتماع بشرى سحر است، و هم از كلام موسى كه در زمان فرعون فرموده بود: (وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى، ساحر هر وقت سحر كند رستگار نيست) «1».
(وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ) يعنى ساحران با علم به اينكه سحر برايشان شر و براى آخرتشان مايه مفسده است، در عين حال عالم باين معنا نبودند، چون بعلم خود عمل نكردند، پس هم عالم بودند و هم نبودند، براى اينكه وقتى علم، حامل خود را به سوى راه راست هدايت نكند، علم نيست، بلكه ضلالت و جهل است، هم چنان كه خداى تعالى فرموده (أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ، هيچ ديدهاى كسانى را كه هواى نفس خود را معبود خود گيرند، و خداى تعالى ايشان را با داشتن علم گمراه كرده باشد؟) «2» پس اين طائفه از يهود نيز كه با علم گمراهند، جا دارد كسى از خدا برايشان آرزوى علم و هدايت كند.
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا) الخ، يعنى اگر اين طائفه از يهود بجاى اينكه دنبال اساطير و خرافات شيطانها را بگيرند، دنبال ايمان و تقوى را مىگرفتند. برايشان بهتر بود، و اين تعبير خود دليل بر اينست كه كفرى كه از ناحيه سحر مىآيد، كفر در مرحله عمل است، مانند ترك زكات، نه كفر در مرتبه اعتقاد، چه اگر كفر در مرحله اعتقاد بود جا داشت بفرمايد: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا) الخ، و خلاصه تنها ايمان را ذكر مىكرد و ديگر تقوى را اضافه نمىفرمود، پس از اينجا مىفهميم كه يهود در مرحله اعتقاد ايمان داشتهاند، و لكن از آنجايى كه در مرحله عمل تقوى نداشته و رعايت محارم خدا را نمىكردهاند، اعتنايى بايمانشان نشده، و از كافرين محسوب شدهاند.
(لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ) يعنى مثوبت و منافعى كه نزد خدا است، بهتر از آن مثوبت و منافعى است كه ايشان از سحر ميخواهند، و از كفر ميجويند، (دقت فرمائيد).
در تفسير عياشى و قمى در ذيل آيه (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ) الخ، از امام باقر (ع) روايت آوردهاند، كه در ضمن آن فرموده پس همين كه سليمان از دنيا رفت،
1- سوره طه 69 2- سوره جاثيه آية 23