ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 355الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ، وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ، وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ) «1» فرموده: بعضى از شيطانها برايش غواصى مىكردهاند، و بغير آن اعمالى ديگر انجام ميدادند، و ما بدين وسيله آنها را حفظ مىكرديم، كه از آن بر مىآيد مراد به شيطانها جن است و منظور از بكار گيرى آنها حفظ آنها بوده: و نيز در آيه: (فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ، ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ «2» همين كه جنازه سليمان بعد از شكسته شدن عصايش بزمين افتاد، آن وقت جن فهميد كه اگر علمى بغيب مىداشت، مىفهميد سليمان مدتهاست از دنيا رفته، در اين همه مدت زير شكنجه او نمىماند، و اين همه خوارى نميكشيد، كه از آن فهميده مىشود قوم جن در تحت شكنجه سليمان (ع) بودند.(وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ) يعنى در حالى كه سليمان خودش سحر نميكرد، تا كافر شده باشد، و لكن اين شيطانها بودند كه كافر شدند در حالى كه مردم را گمراه نموده، سحر بايشان ياد مىدادند.(وَ ما أُنْزِلَ) الخ، يعنى يهوديان پيروى كردند، و دنبال گرفتند آن سحرى را كه شيطانها در ملك سليمان جعل مىكردند، و نيز آن سحرى را كه خدا از راه الهام بدو ملك بابل يعنى هاروت و ماروت نازل كرده بود، در حالى كه آن بندگان خدا به احدى سحر ياد نميدادند، مگر بعد از آنكه وى را زنهار مىدادند، از اينكه سحر خود را اعمال كنند، و مىگفتند: ما وسيله فتنه و آزمايش شما هستيم، خدا ميخواهد شما را بوسيله ما و سحرى كه تعليمتان ميدهيم امتحان كند پس زنهار مبادا با بكار بستن آن كافر شويد.(فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما) ولى يهود از آن دو ملك يعنى هاروت و ماروت تنها آن سحرى را مىآموختند، كه با بكار بردنش، و با تاثيرى كه دارد، بين زن و شوهرها جدايى بيندازند.(وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ) اين جمله دفع آن توهمى است كه به ذهن هر كسى مىدود، و آن اين است كه مگر ساحران ميتوانند با سحر خود امر صنع و تكوين را بر هم زده، از تقدير الهى پيشى گرفته، امر خدا را باطل سازند؟ در جواب و دفع اين توهم مىفرمايد: نه، خود سحر از قدر خداست، و بهمين جهت اثر نمىكند مگر باذن خدا، پس ساحران نمىتوانند خدا را بستوه بياورند.و اگر اين جمله را جلوتر از جمله: (وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ) الخ، آورد براى اين بود كه جمله مورد بحث يعنى (فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما) بتنهايى تاثير سحر را مىرساند، و براى اينكه دنبالش بفرمايد تاثير سحر هم باذن خداست، و در نتيجه آن توهم را كه گفتيم دفع كند، كافى بود، و