نظر مسلمان نماهاى پيرو اين روش درباره روايات‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 13

و نيز آنچه كه تشريع بر آن تكيه كرده، از قبيل وحى، و فرشته، و شيطان، و نبوت، و رسالت، و امامت، و امثال آن، همه امور روحى هستند كه به تناسب نام يكى را وحى و نام ديگرى را ملك و غيره مى‏گذاريم، و روح هم خودش پديده‏اى مادى و نوعى از خواص ماده است، و مسئله تشريع هم اساسش يك نبوغ خاص اجتماعى است، كه ميتواند قوانين خود را بر پايه افكار صالح بنا كند، تا اجتماعى صالح و راقى بسازد.

نظر مسلمان نماهاى پيرو اين روش درباره روايات‏

اين آراء مسلمان نماهاى اعصار جديد در باره معارف قرآن است، و اما در باره روايات ميگويند: از آنجايى كه در ميان روايات احاديثى جعلى دسيسه شده، و راه يافته، لذا بطور كلى به هيچ حديثى نمى‏توان اعتماد نمود، مگر آن حديثى كه با كتاب يعنى قرآن كريم موافق باشد، و كتاب هم بايد با آيات خودش و با راهنمايى علم، تفسير شود، نه به آراء و مذاهب سابق، كه اساسش استدلال از راه عقل است، چون علم همه آنها را باطل كرده، زيرا اساس علم حس و تجربه است.

اين‏ها سخنانى است كه آقايان يا صريحا گفته‏اند، و يا لازمه اين گفتارشان است، كه بايد طريق حس و تجربه را پيروى كرد، و ما در اينجا در صدد آن نيستيم كه اصول علمى و فلسفى آنان را بررسى نموده، و در باره ديوارى كه روى اين اساس چيده‏اند بحث كنيم.

روش اينها نيز تطبيق است نه تفسير

تنها اين را مى‏گوييم: كه اشكالى كه بر طريقه مفسرين گذشته كرده‏اند، كه تفسيرشان تفسير نيست، بلكه تطبيق است، عينا بخود آنان وارد است، هر چند كه با طمطراقى هر چه بيشتر دعوى مى‏كنند كه تفسير واقعى قرآن همين است كه ما داريم.

براى اينكه اگر آقايان مانند مفسرين سلف معلومات خود را بر قرآن تحميل نكرده‏اند، پس چرا نظريه‏هاى علمى را اصل مسلم گرفته، تجاوز از آن را جايز نميدانند، پس اينان نيز در انحراف سلف شريكند، و چيزى از آنچه را كه آنان فاسد كردند اصلاح نكردند.

نقص و انحراف مشترك تمام مسلك‏هاى تفسيرى ياد شده و لازمه اين نقص‏

و خواننده عزيز اگر در اين مسلك‏هايى كه در باره تفسير برايش نقل كرديم دقت بفرمايد، خواهد ديد كه همه در اين نقص (كه نقص بسيار بزرگى است) شريكند: كه آنچه از ابحاث علمى و يا فلسفى بدست آورده‏اند، بر قرآن كريم تحميل نموده‏اند، بدون اينكه مداليل آيات بر آنها دلالت داشته باشد، و در نتيجه تفسير اينان نيز تطبيق شده، و تطبيق خود را تفسير نام نهادند، و حقايق قرآن را به صورت مجازها در آورده، تنزيل عده‏اى از آيات را تاويل كردند.

مفاهيم آيات قرآنى بدون ابهام و اغلاق است و منشا اختلافات، اختلاف در مصاديق است‏

و لازمه اين انحراف- (همانطور كه در اوائل گفتار اشاره كرديم) اين شد كه قرآنى كه خودش را به (هُدىً لِلْعالَمِينَ)، «1» و (نُوراً مُبِيناً)، «2» و (تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ)، «3» معرفى نموده، هدايت نباشد،

1- سوره آل عمران آيه 96

2- سوره نساء آيه 174

3- سوره نحل آيه 89

/ 693