مقدمه
بسمه تعالىسيره تفسيرى استاد علامه طباطبائى (قده)
تفسير قرآن كريم در گرو معرفت آنست و چون شناخت آن درجات گوناگونى دارد، بنا بر اين تفسير آن نيز مراتب مختلف خواهد شد.بعضى قرآن را در اثر اتحاد با حقيقت آن مىشناسند، مانند پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و اهل بيت عصمت عليهم السلام كه بمنزله جان رسول خدايند «1» «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ» «2» وقتى حقيقت كلام خدا بر روح رسول اكرم صلى الله عليه وآله تنزل يافت و يا آن حضرت در قوس صعود به ملاقات حقيقت وحى نائل آمد «وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ» «3» براى آن حضرت جاى هيچگونه ابهام نخواهد بود و با دريافت آن حقيقت كه خود عين معرفت مىباشد كلام الهى بطور كامل شناخته خواهد شد.بعضى ديگر قرآن را در اثر مشاهده جمال و جلال آن در خود، شناخته و مىشناسند كه تبيين آن كشش خاص، براى كسى كه از آن بارقه سهمى و از آن نفحه نصيبى ندارد ميسور نيست.گروه سوم قرآن را با بررسى ابعاد گوناگون اعجاز وى شناخته و مىشناسند كه اكثريت قرآن شناسان از اين دستهاند.شناخت دسته اول همانند برهان صدّيقين در معرفت خداوند سبحان است كه از ذات(1) فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ.(2) سوره شعراء آيه 193.(3) سوره نمل آيه 6.