دو نوع عكس العمل مردم در انكار دعوى انبياء (ع)
و مردم در انكار دعوى انبياء يكى از دو عكس العمل را نشان دادند، جمعى در مقام ابطال دعوى آنان بر آمده، و خواستند تا با استدلال آن را باطل سازند، از آن جمله گفتند: (إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا، تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا، شما جز بشرى مثل ما نيستيد، و با اينحال ميخواهيد ما را از پرستش چيزهايى كه پدران ما مىپرستيدند باز بداريد)، «1» كه حاصل استدلالشان اينست كه شما هم مثل ساير مردميد، و مردم در نفس خود چنين چيزهايى كه شما براى خود ادعا مىكنيد نمىيابند، با اينكه آنها مثل شما و شما مثل ايشانيد، و اگر چنين چيزى براى يك انسان ممكن بود، براى همه بود، و يا همه مثل شما ميشدند.و از سوى ديگر يعنى از ناحيه انبياء جوابشان را بنا بر حكايت قرآن كريم چنين دادند:(قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ، وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، رسولان ايشان بايشان گفتند: ما (همانطور كه شما مىگوييد) جز بشرى مثل شما نيستيم، تنها تفاوت ما با شما منتى است كه خدا بر هر كسى بخواهد مىگذارد)، «2» يعنى مماثلت را قبول كرده گفتند: رسالت از منتهاى خاصه خدا است، و اختصاص بعضى از مردم به بعضى از نعمتهاى خاصه، منافاتى با مماثلت ندارد، هم چنان كه مىبينيم: بعضى از مردم به بعضى از نعمتهاى خاصه اختصاص يافتهاند و اگر خدا بخواهد اين خصوصيت را نسبت به بعضى قائل شود مانعى نيست كه جلوگيرش شود، نبوت هم يكى از آن خصوصيتها است، كه خدا انبياء را بدان اختصاص داده، هر چند كه ميتوانست بغير ايشان نيز بدهد.نظير اين احتجاج كه عليه انبياء كردند، استدلالى است كه عليه رسول اسلام (ص) كردند، و قرآن آن را چنين حكايت ميكند: (أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا، آيا از ميانه همه ما مردم، قرآن تنها باو نازل شود؟) «3» و نيز حكايت مىكند كه گفتند: (لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ؟1- سوره ابراهيم آيه 102- سوره ابراهيم آيه 113- سوره ص آيه 8